برگشت من با خداست
بزرگترين پشتوانه هر خانوادهاي مرد آن خانواده است كه پدر بچهها است و بزرگ آنها و خانواده ما براي حفظ نظام و رهبري پشتوانهاش را هديه كرده است. بسيار ولايت مدار بود و در هر شرايطي با بصيرت و آگاهي كامل عمل ميكرد. او تابع محض ولايت بود و همين مطيع بودن، ايشان را به شركت در عملياتهاي سخت و خطرناك وا ميداشت از جمله عملياتي كه منجر به شهادتش شد. زماني كه ايشان را براي عمليات بدرقه ميكردم پرسيدم؟ چرا الآن؟ اينگونه؟ و او جواب داد ما تابع حضرت امام (ره) بوديم و حالا تابع جانشين برحق ايشان.
هنگام رفتن وقتي از ايشان سؤال كردم كي بر ميگرديد؟ پاسخ داد اين بار برگشت با خداست. در صورتي كه در عملياتهاي گذشته هميشه ميگفت: انشاء الله بر ميگردم نگران نباش. در حقيقت بايد بگويم ايشان اين بار حال و هواي ديگري داشتند. چهرهاش كاملاً نوراني شده بود. طوري كه بچهها هم متوجه اين تغيير شده بودند. در نماز شبهايش دائم دعاي «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبيلك» را تكرار ميكرد. بچهها را قسم ميداد براي شهادتش دعا كنند.
شهادت حق ايشان بود و به قول حضرت آقا حيف بود كه شهيد نشوند. بنابراين اگر سعيد شهيد نميشد براي من جاي شك داشت. كسي كه پنج بار مجروح شد و بارها تا مرز شهادت رفته بود.
نقل از همسر شهيد
ثبت دیدگاه