شناسه: 339193

وصیت نامه

پدر و مادر عزیزم شما می دانید كه من چقدر آرزوی شهادت را داشتم. و چقدر در سنین كودكی به تیر و تفنگ علاقه داشتم. من می خواستم در همان اوایل جنگ شربت شهادت را بنوشم اما جنگ به پایان رسید و من فكر نمی كردم كه یك روز به آرزویم یرسم و شربت شهادت را بنوشم و من همیشه مادرم را مقصر اصلی می دانستم كه چرا در همان اوائل جنگ نگذاشت به جبهه بروم و زودتر به آرزویم برسم و همیشه به مادرم می گفتم مبادا پشت سر من گریه كنی و حتی اگر شهید شوم برایم لباس عزا مپوش و همیشه به خدا و ام البنین تكیه كن چون من دیر یا زودباید از این دنیا خداحافظی بكنم چه بهتر بود در جبهه هم خط «سید الشهداءامام حسین(ع)» از این دنیا بروم. مادرجان در هر كجا كه هستی و مخصوصاً بر روی سجاده نماز مرا دعا كن. اگر برگشتم كه خدا مرا هم خط سید و سالار شهیدان(ع) نمی داند و اگر برنگشتم خدا از من راضی است. مادرجان التماس دعا.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه