ده روز قبل از شهادت
ده روز قبل از شهادتش برای آخرین بار به خانه آمد.نگران و ناراحت به نظر می رسید.وقتی علت را جویا شدم گفت:من قبل از اینکه از محل خدمتم بیایم نگهبان بودم و در تاریکی شب مجبور به شلیک شدم صبح معلوم شد که شتری را کشته ام از این موضوع بسیار ناراحت بود و در طول سه روزی که به دیدن ما آمده بود کنار باغچه می نشست و به فکر فرو می رفت.
ثبت دیدگاه