جذب مسجد
برای اینکه جوانها رو به سمت مسجد و نماز جذب کنه خیلی وقتها از کارش می زد خوب به خاطر دارم که یکی از جوانهایی که اهل نماز نبود وظیفه خودش می دونست که بره دنبالش و اون جوون رو به هر بهونه ای بیاره مسجد هر روز با موتور می رفت دم در خونشون با هم می رفتند مسجد یه مدت این کار رو ادامه داد تا اون جوون الحمدالله اهل نماز جماعت شد
گاهی رفت و آمد و دوستی سید با بعضی جوونها براش خیلی گرون تموم شد یکی دو جا برای استخدامی رفت رد شد علتش هم دوستی با بعضی از همین جوونها بود
اونا غافل بودند که سید داره چه کار الهی می کنه سید خیلی مرد بود اصلا به خودش فکر نمی کرد فقط و فقط رضایت خدا براش مهم بود می گفت باید جوونا رو نجات داد باید جوونا رو کشید تو راه شهدا
ثبت دیدگاه