سربند حضرت زینب (س)
رفتیم رزمایش هر کدوم از بچه ها یه سربندی رو برداشتند و مشغول بستن سربند شدیم سربندی که برای من افتاده بود نام حضرت زینب سلام الله علیها بود ، تا خواستم سربند رو ببندم دیدم سید نگاه خاصی به سربند من داره
گفت نوکرتم می شه سربندهامون رو با هم عوض کنیم ، گفتم به روی چشم ولی فرقی نداره که ، گفت چرا برا من خیلی فرق می کنه اسم عمه جانم روی سربند تو نقش بسته تا این حرف رو گفت بدون هیچ حرفی سربند یا زینب سلام الله علیها رو به سید دادم.
ثبت دیدگاه