چشماتون قشنگ شده
یکی از قشنگترین خاطراتی که از محمد حسین دارم مربوط میشه به روزهای آخری که در سوریه بودیم.
دو روز مونده بود که برگردیم محمد حسین با قرارگاه هماهنگ کرد که ما به داخل شهر بریم تا سوغاتی مختصری برای خانواده هامون تهیه بکنیم.
هماهنگیها انجام شد بچه ها لباس شخصی پوشیدند و آماده رفتن که شدیم موقعی که داشتیم خداحافظی میکردیم که راه بیفتیم ، محمد حسین سفارشهایی کرد و در آخر سر گفت: بچه ها چشماتون قشنگ شده مواظب چشماتون باشید که گناه زیبایی چشماتون رو نگیره!!!
ما راه افتادیم ولی دائما به جمله ای که محمد حسین گفته بود فکر میکردم که مراقب چشمهای قشنگتون باشید!!!
چون نگاه های حرام ، زیبایی و نورانیت چشم رو از بین میبره!!!
کسی میتونست این حرف رو بزنه که چشمهای خودش پاک باشه و ما به وضوح نورانیت و پاکی رو توی چشمهاش میدیدیم!!!
خدایا چشمهای ما رو هم به شهادت باز کن
الهی آمین
ثبت دیدگاه