شناسه: 340611

وصیت نامه

وصیت نامه کوتاهی با این مضمون نوشته که مختصری نماز و روزه بدهکارم و پدرش را وصی خود انتخاب کرده است. خواسته بود او را کنار شهدای گمنام پارک قائم(منطقه 18)دفن کنیم و اگر نشد، هر جایی پدرش راضی بود دفن شود. همچنین وصیت کرده بود او را در امامزاده زید، دفن نکنیم. شاید به این خاطر بوده که می‌گفتم: «من را در امامزاده زید به خاک بسپارید.» وقتی مصطفی دلیلش را می‌پرسید، می‌گفتم:«چون نزدیک است و راحت می‌توانید کنار مزارم بیایید.» به نظرم فکر می‌کرده اگر اینجا دفن شود، تمام کار و زندگی‌ام را تعطیل می‌کنم و دائم سر مزارش می‌روم و به همین دلیل، نخواسته بود اینجا به خاک سپرده شود. چند روز پیش وسایلش را برایمان آوردند. خیلی ناراحت شدم و تک تک لباس‌هایش را بو کردم. یک تسبیح شاه مقصود از مشهد خریده بود و همیشه همراهش بود. توی وسایلش یک تسبیح قرمز رنگ بود که گفتم این برای مصطفی نیست، ولی وقتی مهره‌های آن را در دستانم فشردم، متوجه شدم خون‌های پسرم، روی آن خشک شده و آن را قرمز رنگ کرده است.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه