شناسه: 341851

وصیت نامه

«آنانکه از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند،جهاد کردند و کشته شدند،همانجا بدی های آنها را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی  که زیر درختان آن نهرهای آب  جاری و روان است داخل می کنیم  و این پاداشی است از جانب خدا.»

آیه 195 ، سوره مبارکه آل عمران

 

با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم که  در حق بنده  حقیر چیزی کم نگذاشتند و سلام  و درود به  صاحب العصر والزمان(عج) و روح پاک امام راحل و رهبر عالم تشیع و اسلام امام خامنه ای و روح پاک تمامی شهدای اسلام.

این دنیا با تمام  زیبایی ها و انسانهای خوب و  نیکوی آن  محل گذر است نه  وقف و ماندن  و همه ی ما بایستی برویم و راه این است ، دیر یا زود فرقی نمی کند؛اما چه بهتر که زیبا برویم «هنر آن است که بمیری بیش از آنکه بمرانَندَت و مبدأ و منشأ حیات آنان هستند که چنین مرده اند.»

بایستی به  خود آئیم  که در چه زمانه ای زندگی می کنیم و با چه وضعی؟ در عصر امام زمان(عج) که انشاءالله از سربازان امام عصر(عج) قرار گرفته باشیم و این همه مقابله  با مشکلات و مصائب ، غربت ها و  دوری ها وجود با خدا شدن بوجود نمی آید. البته  بنده مایلم که  به حق در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته ایم و از این بابت بایستی خدا را شاکر باشیم. در اوضاع سیاسی کنونی که نائب برحق حضرت ولیعصر(عج) رهبرمان امام خامنه ای(مدظله العالی) به تنهایی علم را بردوش گرفته و رجال سیاسی چندان همسو با فرمایشات ایشان عمل نمی کنند بایستی بچه های مذهبی(هیئتی و مسجدی)خود را فدا کنند.

بایستی فرمایشات نائب برحق امام زمان(عج)را کلمه به کلمه اجرا نمایند چه در باب علم و چه در باب نفس و چه در باب سیایت . در این زمانه کسانی  روی  کار  آمده اند که انگار بویی از ایمان نبرده اند و  وقتی به  یکی از ادارات می روی تازه  متوجه  می شوی  که  چه  مردمان خوبی  داریم که  با  وجود  برخی مدیران  نالایق  در برخی ادارات باز  هم  پشتیبان ولایت  و نظام جمهوری اسلامی هستند  که  الحق  به  فرمایش بزرگان عمل  نموده اند  که  اگر در  جمهوری اسلامی  خلافی صورت  گرفت تقصیر را بر گردن نظام نگذارید بگوئید فرد اشتباه کرد نه نظام. که چه بسیار افرادی برای ضربه زدن به  نظام آمده اند  کسانی که بویی از ایمان و مردانگی نبرده اند، کسانی که نان نظام را می خورند و  ریشه نظام  را می زنند. الحق که چه خطرناکند این افراد. چیزی که بچه های حزب اللهی هم در پیشبرد  کارهای  خود با  سدّ چنین  افرادی  برخورد می نمایند که بنده معتقدم با بی توجهی و کم توجهی این افراد به هیچ وجه از اعتقادات و خواسته های خود کوتاه نیایید.

به فرموده امام راحل ” ما مظلومین همیشه ی تاریخ،محرمان و پابرهنگانیم.ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر قرار است هزار بار قطعه قطعه شویم،دست از مبارزه با ظالم بر نمی داریم.”

چند وقتی است که دل به هوای حرم حضرت زینب(س)محتاج است. نمی دانم که آن خانم ما را نیز به پیش خود می برد یا خیر؟ البته شاید برای رفتن آمادگی بخواهد و شرایطی داشته باشد و ما آن شرایط را نداشته باشیم. ولی من می دانم که لطف و کرم بی بی  زیاد است.هر چقدر که بخواهند کرم می کنند و سطح توقع ما پایین است.

نمی دانم کی لایق  زیارت حرم آن بی بی  و  بارگاه ملکوتی آن سه ساله می شویم؟!! در حال حاظر که حرم الله دوباره محاصره شده اند. انگار تاریخ  بار دیگر در حال تکرار شدن است و  بایستی با توجه به فرموده امام راحل مردم ما از مردم محروم زمان حضرت رسول(ص)بهترند، بایستی چنان درسی به یهودیان و  وهابیان  و تکفیری دهند که  دیگر حتی فکر چنین جسارتی را هم نتوانند بکنند. حال اینکه نبرد شام خود مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است.

معرکه  شام میدان عجیبی است  بقول امام خامنه ای: «بحران سوریه  الان مقابله جبهه  کفر و استکبار و  ارهاب با تمام  قوا در برابر مقاومت و اسلام حقیقی است.» در این جنگ حق و باطل تمامی دنیا جمع شده اند،تمامی استکبار،کفر،صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی،وهابیت و هدف همه آنها نیز چیزی نیست جز شکست اسلام واقعی که همان ضربه زدن به نهضت زمینه سازان ظهور است.

خدایا از تو ممنونم که مرا در این زمانه آفریدی و به من توفیق زیادی عنایت نمودی از جمله آن محبّ امیرالمونین بودن و سرباز امام خامنه ای(مدظله العالی). خدایا نمی دانم چگونه  بنویسم، خدایا خطا زیاد کرده ام، تو ما را ببخش، خدایا  تو خودت  گفتی  توبه کن،توبه ات را می پذیرم.از تمامی شما عزیزان می خواهم چنانچه از بنده خطایی یا بدی دیده اند به بزرگواری خودشان ببخشند.

مدتی است دلتنگ حرم شده ام،بدجوری دلم هوای حرم بی بی دارد، حرم دخت سه ساله دارد، مدتی است قلبم پاهایم را به حرکت در می آورد و بسوی حرم می برد،اگر لایق بودم مرا بپذیر این بنده روسیاه را.

در این برهه  مسئولیت سنگینی  بر دوش  ماست و اگر نتوانیم از پسش برآئیم شرمنده و خجل باید بسوی خداوند و نبی اش و ولی اش برویم چرا که مقصریم. کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ  ارضٍ کربلا  و به قول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه  همه  ما  شب انتخابی داریم که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم.ان شاءالله که یار و یاور امام زمانمان خواهیم بود.

در پایان حرف دلی با خانواده  و دوستانم؛

مادر مهربان و عزیزم ازت  متشکرم  بخاطر زحمات زیادی  که  در حق من کشیدی  از کودکی با توجه  به بیماری  که داشتم با وضع مالی ضعیف  مرا اینگونه  محبّ امیرالمومنین  بار آوردی. مادرم شرمنده ام اگر نتوانستم زحمات بیشماری که در حق من کشیدی جبران نمایم. الحق که مادری را در حق من تمام کردی.

پدر خوبم، شرمنده ام که از بچگی تا کنون اینگونه مرا  بزرگ کردی  و من نمی توانم  زحمات شما را جبران کنم، شرمنده ام از اینکه می بینم هنوز با این سن و سال مشغول کار برای حفظ آبروی خانواده هستی و من …

برادران خوبم؛ در حق برادر کوچکتان خیلی  زحمت کشیدید و حامی  خوبی برای  من  بودید.نمی دانم از زحماتی که برای شما درست کردم چگونه قدردانی نمایم. خودتان به بزرگواری خودتان اگر بدی از بنده دیده اید، ببخشید.

خواهران مهربان و خوبم ، الحق که شما خواهران  خوبی برای من بودید و بخاطر تمام آزار و اذیت ها درخواست عفو و بخشش دارم.

واما دوستانم؛ شماهایی که شاید بیشترین اوقات زندگی ام را با شما بوده ام،خدایا شکرت که چنین دوستانی به من عطا کرده ای و شماهایی که به حق سربازان  مخلص امام خامنه ای(مدظله العالی)هستید.در این شهر توریستی شماها به حق به وظایفتان آشنا هستید و در این مدت هم شما را اذیت کرده ام و در این مراسمات هم خیلی از شماها هم حضور داشتید.

من این راهی را که می روم انتخاب نمودم  و همه شما گواه هستید که بنده پیگیر این  راه بودم  و شما در این راه  کمک کننده بنده بودید و از تمامی شما معذرت می خواهم  که رفیق نیمه  راه  بودم و رفاقت را در حق شما تمام نکرده ام و ملتمسانه از شما تقاضای عفو را دارم. مرا ببخشید،بسیار برایم دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت مرا فراموش نکنید.

در پایان؛خوش ندارم این شادمانی را با لباسهای سیاه و غمگین ببینم،غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب کبری(س) هست،برای اربابمان اباعبدالله الحسین(ع)است و اگر دلتان گرفته  روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.

پدر و مادر عزیزم سرتان را نزد ارباب و بی بی بالا بگیرید.من و تمامی دوستداران به فدای  یک نگاه ارباب.اینجوری تازه شما یک مقداری شبیه اهل بیت شدید.

” مردم این زمانه  ما را سرکوب  می کنند  که  کجا می روید  و برای  چه  کسی می جنگید؟ اما آنان غافلند  که  ما  خود  نمی رویم، گویی ما را صدا می زنند، قلبمان پایمان را به حرکت وا می دارد، جز اینکه دختر علی(ع) و سه ساله امام حسین(ع) بر روی اسم ما  مهر  شهادت  زده اند، من  جوابی  جز این ندارم  که خون  ما رنگین تر از قاسم  و علی اکبر حسین علیه السلام نیست.”

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه