وصیت نامه
وظيفه من بود که دوران سربازي را بروم و خدمت به دين اسلام کنم. من اين راه را با ديد وسيع انتخاب کردم و مشتاق بودم تا جان ناقابل خود را در اين راه هديه کنم. باري مادر جان وقتي مي¬ديدم که نوجوانان پانزده ساله و پيرمردهاي 65 ساله در جبهه¬ها مي¬رزمند، وقتي مي¬ديدم که اسلام عزيز در خطر است، چگونه مي¬توانستم در پشت جبهه ساکت بنشينم و به زندگي خود ادامه دهم. از برادرانم و مردم شهيد پرور مي¬خواهم که در پيشبرد انقلاب اسلامي کوشا باشيد و تا جان در بدن داريد مطيع فرمان امام عزيز باشيد. اين برگزيده-ترين و پرافتخارترين راه سربازي را با دلي مملو از عشق به اسلام و وطن انتخاب مي¬کنم. مي¬روم به جبهه حق تا فرياد حق طلبانه اين ملت مظلوم را با رگبار گلوله¬ها بر گوش اين کافران بعثي، اين منافقين و جنايتکاران و اربابان به اصطلاح ابرقدرتش برسانم. مي¬روم تا خط سرخ شهادت را رنگين¬تر کنم، مي¬روم تا سر ببازم. خدايا شاهد باش به عشق تو به راه تو حرکت کردم و اين که فقط رسيدن به تو را انتظار دارم، من خواهان شهادتم. بارالها درخت گهربار اسلام تشنه خون است، مي¬خواهم شهيد شوم تا اگر در زنده بودنم موجب رشد ديگران نشده¬ام، بتوانم در آبياري اين نهال سهمي داشته باشم. مي¬خواهم شهيد شوم تا خونم بر حسين(ع) گواهي دهد که رهرو راهش بوده¬ام.
ثبت دیدگاه