شناسه: 341920

وصیت نامه

وصیت نامه شهید جاویدالاثر ، مدافع حرم حضرت زینب (س) مصطفی تاش موسی
که این بار هم مرا بخشید و رحم کرد و نگذاشت جا بماند و فقط خودش می داند چه بر من می گذشت. و اما سالها گذشت و بار دیگر بستری فراهم شد:
 

به نام خداوند مهربان
خداوند بخشنده ، خداوند رحیم
که این بار هم مرا بخشید و رحم کرد و نگذاشت جا بماند و فقط خودش می داند چه بر من می گذشت. و اما سالها گذشت و بار دیگر بستری فراهم شد.بنام مدافعان حرم، امیدوارم لیاقت مدافع حرم را  داشته باشم و به لطف خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) محبتشان شامل حال این بنده سرپا تقصیر شده باشد و مزا جز سربازان خودش و حریمش قرار داده باشد و تنها چیزی که برایم مانده بود یعنی جانم را قبول کند و شفاعتم کند.
خداوند را شاکرم و خوشحالم که مرگم را اینگونه رقم زد و تنها خواسته من این بود و از خانواده ام می خواهد که نگران و ناراحت نباشند زیرا می دانم که اینگونه برایم بهتر است و خوشحال ترم، آنچه که در این دنیا نتوانستم برایتان انجام دهم در آن دنیا جبران میکنم و از همسرم که همیشه مرا تحمل نمود و سنگ صبورم بود تشکر کنم و میخواهم مرا ببخشد و حلالم کند و از تنها دارایی های زندگی من ، پسر و دختر عزیزم و بهتر از جانم دوست تان دارم و مطمئن باشند هستم و مرا حلال کنید. به خواسته ام احترام بگذارید که من اینگونه دوست داشتم و برایتان بهترین ها را آرزو می کنم.
و اما از دوستان و اقوام و آنهایی که کم و بیش مرا می شناسند از آنها هم میخواهم مرا ببخشند و حلالم کنند، من از مرگم راضی ام و خوشحالم، پس جای ناراحتی ، دعایم کنید که سرباز واقعی امام زمان (عج) باشم. و همه شما را به خدای بزرگ می سپارم. و از همه عاجزانه می خواهم دعایم کنید. بعضی از آدم ها خوب زندگی می کنند ولی خوب نمی میرند، امیدوارم خوب بمیرم.
در طی سال ها زندگی بهترین دوران را در سپاه داشتم و بهترین دوستان را در سپاه انتحاب کردم و بهترین آدم ها در روی زمین پاسداران می باشند و امیدوارم به جمع شهدای پاسداران قرار بگیرم. و افتخار می کنم که سربازی کوچک برای حرمین خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) اگر قبول کنند باشم و از هیچ کسی دلخوری ندارم.
اما آنچه همیشه باعث رنج من می شد اینکه ای مسئولین، قدر مردم ایران زمین را بدانید که هر چه دارید و هستید از همین مردم می باشد و توصیه دوم اینکه رهبر پیر فرزانه را تنها نگذارید که این روزها می دانم که چه به او می گذرد و از خانواده ام می خواهم که هیچ زمان خدایی ناکرده حرفی به زبان نیاورند تا من یا کسی دلخور و رنجیده شود. قدر و منزلت خود را مثل همیشه بدانید که خداوند رحیم و بخشنده است.
من سواد چندانی ندارم ، آنچه را که نوشتم لحظات قبل از عملیات بوده و حس خوبی داشتم و آنچه که دلم گفت من نوشتم. بار دیگر عرض میکنم هر کسی بر مزارم آمده، جای آه و ناراحتی دعایم کند و اگر خانواده ام راضی و دوستان جایز می دانند در صورت امکان مرا زیر پای مادرم بخاک بسپارید. همه شما را بخدای بزرگ می سپارم و آرزو می کنم همیشه سلامت و خشنود کنار خانواده باشید و سربلند.
مصطفی تاش موسی ، شب 22 بهمن ماه 94

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه