شناسه: 342577

وارد میدان شد تا آب در دل هیچ زن و بچه‌ای تکان نخورد

محمدجواد زمانی‌مهر از دوستان قدیمی شهید حسین زینال‌زاده است. او می‌گوید: حسین متولد ۶‌مهر‌۱۳۷۸ بود. وقتی ۹ سال داشت، به بسیج پیوست. آن زمان حسین پدرش را از دست داده بود و همه امید مادر و برادر کوچک‌ترش، سبحان، بود.

او ادامه می‌دهد: حسین در‌کنار دوستان مسجدی و بسیجی‌اش بزرگ شد و در گشت‌های بسیج حضور مستمر داشت وقتی علت حضورش را از او سؤال می‌کردم، می‌گفت «مردمی که در خیابان‌ها هستند، جزو نوامیس ما هستند و ما نباید بگذاریم آسیبی به آن‌ها برسد.»

آخرین دیدار زمانی‌مهر با شهید حسین زینال‌زاده به چهارشنبه هفته گذشته بر‌می‌گردد. او می‌گوید: چهارشنبه از حسین سؤال کردم «کجایی؟ چرا کم‌پیدایی؟» پاسخم را با یک جمله داد؛ «کوچه‌به‌کوچه دنبال شهادت هستم.» امروز هم مادرش می‌گفت به او گفته است «مادر، دعا کن که من هم روزی شهید بشوم»، که به آرزویش رسید.

محمدجواد زمانی‌مهر ماجرای شهادت شهیدان امنیت را این‌طور شرح می‌دهد: جمعی از اغتشاشگران مانع‌از بازگشایی مغازه‌های خیابان شیخ حرعاملی می‌شدند و آن‌ها را تهدید می‌کردند. با حضور نیروی انتظامی، اغتشاشگران متفرق شدند. جمعی از بچه‌های ناحیه مقاومت بسیج ابوذر در خیابان شیخ حر عاملی‌۳۲ حضور داشتند و به یکی از اغتشاشگران که منزل وی در همان خیابان است، تذکر دادند. بعد‌از دقایق کوتاهی، او در‌حالی‌که چاقوی قصابی به دست داشت، اول به حسین زینال‌زاده حمله و ضربات پی‌در‌پی به او وارد کرد. وقتی دانیال رضازاده برای کمک به حسین رفت، آن فرد به او هم حمله کرد.

او در ادامه بیان می‌کند: دوستان دیگرمان، آقا‌موسی و آقاابراهیم و یکی دیگر از دوستان، برای کمک وارد صحنه شده بودند که آن‌ها هم مورد‌ضربه چاقو قرار گرفتند و مجروح شدند. این حادثه دو شهید و سه مجروح داشت.
زمانی‌مهر با بیان اینکه شهید حسین زینال‌زاده همیشه می‌گفت «من می‌روم تا آب در دل زن و بچه هیچ‌کس تکان نخورد» می‌گوید: حسین، چون بچه یتیم بود، درد و غصه مادرش را دیده بود و برای دفاع از ناموس وارد میدان شد. واقعا من مانده‌ام چطور در قیامت می‌خواهند جواب خون پاک این بچه‌ها را که با اخلاص کف خیابان رفتند و جان خود را فدای مملکت کردند، بدهند؟‌ای کاش به خودمان بیاییم و بدانیم این شهیدان رفتند تا آب در دل مردم تکان نخورد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه