شناسه: 343470

وصیت نامه شهید محمدحسین درفشی

محمد در سال 1364 در اولين وصيت نامه خود چنين مي نويسد:
«چه شيرين بود حيات، اما چه زودگذر! چه لحظاتي همچون ابرهاي رحمت بر من گذشت ولي چه غافل بودم! اين غفلت، جهل مركب نبود؛ چرا كه مي دانستم «ان الانسان لفي خسر»، و با تمام وجود، اين خسران را مي فهميدم. نمي دانم چرا توانايي فرار از آن را نداشتم. درست است كه انسان، يك بار بيشتر به دنيا نمي آيد و فقط يك بار مي ميرد؛ اما من تولدها و مرگ هاي زيادي داشتم و هر كسي چنين است.
هر موفقيتي و هر شكستي در هر كجا، نمونه اي از حيات و مرگ است. خوشا به حال آن كس كه از اين نمونه ها عبرت بگيرد و استفاده كند و همچون من، چنين افسوس بر عمر بر باد رفته نخورد. »
محمد عاشق، سرانجام جواب خود را از معشوق گرفت و همان طور كه دعا كرده بود: « بارها از خدا خواسته ام كه مرگ مرا به نحوي قرار دهد كه با اين مرگ، خدمتي به اسلام كرده و بدين وسيله تخفيفي از عذاب الهي بگيرم و بارها دعا مي كردم، الهي اجعل موتي قتلاً في سبيلك» خداوند دعاي بنده ي مخلصش را اجابت فرمود و او كه اين چنين دريافت، در پايان وصيت نامه ي خويش چنين نوشت:
« از همه خداحافظي مي كنم. چنانچه با لباس دفن شدم، تكه پارچه هاي احرامم را به من ببنديد و اگر نياز به كفن بود، با همان لباس احرام، كفنم كنيد و در همدان دفنم كنيد. »
محمدحسين درفشي ـ 1365/10/04
سفارش آخر محمد، عملي نشد چرا كه نمي دانيم كدامين نقطه از شلمچه، امانتدار پيكر او است. او آن چنان خلوص داشت كه اثري از خويش بر جاي ننهاد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه