وصیتنامه شهید ابوالفضل رنجبر
بسمه تعالی
بار دیگر محرم فرا میرسد و طلوع فجر آغاز میگردد و تاریخ حماسهها و شهادت و مظلومیتها را مینگرد و در برابر این چنین جوانانی پرشور و از جان گذشته و پرایمان و نستوه زانو میزند و اقرار میکند که در نیمههای هر شب از خواب برخاستن و آنگاه به آسمان پرستاره چشم انداختن و سر به سجده نمازشب سائیدن و گریه و التهاب و بیتابی در پیشگاه خداوند برای شهادت نمودن در کشاکش این دنیای مادی و حیوانی که بر جهان حکمفرماست قابل تکریم است. اعتقاد هر انسان به خصوص مسلمانها به پیروزی نهایی و قطع دست ظالم و کفر از بلاد مسلمین از روحیات معنوی جوانان سرچشمه میگیرد. جوانی که نیمههای شب شاهد مناجات آنها بودم آری اینها یاران هستند و به سوی شهادت میشتابند که گویا شب اول عروسی آنهاست و از هم سبقت میگیرند. تا اگر مسئله ایثار باشد اولین فردی باشند که بر دشمنان زبون هجوم برده و در دل تاریکی شب با نوری از ایمان سیلی از خون جاری سازند و ندای حسین (ع) را سر دهند که فرمود چقدر مشتاق وصل یاران و پاکبازانم.
ای ملت عزیز هر کدام در محیط کارتان کوشا باشید و جدی به کار خود ادامه دهید و کم کاری از خود نشان ندهید که دشمن زبون به دنبال ضعف شماست که بتواند به وسیله آن ضربهای به این انقلاب ما بزند از برادرانم و خواهرم تقاضا درام از نهادی جوشیده انقلاب اسلامی حمایت کنند و هیچگاه از یاد خدا غافل نباشند و به او توکل کنند از فرایض دینی چون نماز جمعه، دعای کمیل، و انجمنهای اسلامی استقبال کنند چون اینها ستون فقرات دشمن را خرد میکند.
سلام به پدر و مادر عزیزم امیدوارم که از دست من خشنود باشید و مرا حلال کنید. اول از هر چیزی به پدرم، پدرجان نمیدانم از شما با چه لحنی پوزش بخواهم چون خیلی رنجت دادم ولی باید بدانی که تنها در زندگیم امیدم به شما بود و از شما میخواهم مرا ببخشی چون وظیفهای را که حق مسلم شما بود انجام ندادم از شما میخواهم که واجبات را هیچگاه فراموش نکنی و بیشتر به مجالس مذهبی بروی زیرا برای تقویت اسلام بسیار مفید است. از مادرم نیز میخواهم که صبور باشد هر چند من فرزندی لایق و شایسته شما نبودم و رنجهای بسیاری که به شما دادم و تنها خواهشم از شما این است که همپای پدر به مجالس مذهبی بروید و شیرت را حلالم کنی که من مدیون شما هستم.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خداوند یار و یاورتان باد
ابوالفضل رنجبر
ثبت دیدگاه