وصیتنامه شهید احمد احمدی
انالله و انا اله راجعون
... اعزام شدم تا برای خدای خود با کافران بعثی بجنگم، پدر و مادر مهربانم، که در این مدت زمان عمر من، برای من سختی ها و ناراحتی ها کشیدند و من می دانم که در آن دوره نوزادی من پدرم ...
دستم را به سوی خدا دراز می کنم و از خدا می خواهم که مرا به شهادت قبول کند، برادر، ما چند نفر داوطلب شدیم که در عمليات خرمشهر به روی مین برویم چون این راهی است که انسان را به ملکوت می رساند، ولی در آن روز به لطف خدا و امام زمان (عج) مین ها عمل نکرد، چون در آن روز لایق نبودیم که شهید شویم....
.. ولی ای مادر و پدر مهربانم، و ای برادران عزیزم، این آخرین سفر من به جبهه است و دیگر بر نمی گردم، خداحافظتان، من می روم و همه ی شما را به خدا می سپارم، من در همین وقت رفتنم به شهادت می رسم، خداحافظ ولی با روحی شاد می روم.
ثبت دیدگاه