وصیت نامه شهید احمد زارع بیدکی
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و با درود بر شهیدان و درود بر رزمندگان اسلام
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خویش روزی داده می شوند
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
هر که دارد هوس کرب و بلا
پاس دارد از حریم خون شهید
شهید نظر می کند به وجه الله، شهید از همه چیز خود می گذرد و به هیچ چیز دل نمی بندد و از جان خود هم می گذرد و به معشوق خود که همانا خداوند بزرگ است می پیوندد و نگاه و نظرش فقط به اوست و اگر همه آبهای دریاها مرکب شوند، همه چوبها و اشیاء قلم گردند و همه ی انسانها کاتب شوند مقام و رتبه و اجر شهید را نمی توانند بنویسند.
اول رو به پروردگار کرده و حمد و سپاس می کنم او که به من توفیق داد که بتوانم در راه اسلام جهاد کنم و به ندای (هل من ناصرا ینصرنی ) حسن زمان امام خمینی لبیک بگویم. ای یاران برخیزید که کاروانی از یاران حسین می رود تا راه کرببلا که به دست دشمنان دین و قرآن بسته شده است باز کند برخیزید که در میان این کاروان نوگلان از بوستان محمد پر پر می شوند و در خاک و خون می غلطند و با خون خودشان مرقد شش گوشه اباعبدالله الحسین (ع) که گرد و غبار روی آن پوشانده گردگیری می کنند برخیز که آنان رفتند و تو مانده ای و حال تو مدیون خون آنان هستی و باری بس سنگین بر دوش تو گذارده شده است.
سلام پدر و مادرم، افتخار بر شما باد که شما خانواده های شهدا چشم و چراغ منید، که شما همچون ابراهیم فرزندان خودتان را در راه اسلام هدیه نمودید و به شما تبریک می گویم که دو فرزندتان در راه اهداف قرآن شهید شده اند و اگر مرا در خون غلطان دیدید خوشحال باشید که من به آرزویم رسیدم و اول رو به پروردگار و بگویید خدایا این هدیه ناقابل را از ما بپذیر که توانستم صحیح و سالم تحویل درگاهت دهیم همچون که در کنار جنازه ی مهدی گفتید برای من عزاداری و گریه نکنید و لباس سیاه بر تن نپوشید و در تشییع جنازه ام شیرینی بدهید تا چشم دشمنان قرآن کور شود زیرا که من نمرده ام و تازه زنده شده ام و توانسته ام از امتحان الهی با پیروزی و سربلندی بیرون بیایم. ای مادر شیرم را حلال کن که شما توانستید وظیفه ی خود را انجام دهید. پدر اگر موقعی کار خلافی کردم مرا ببخش اگر شما آرزو داشتید مرا به حجله ی دامادی بفرستید هم اکنون سنگر حجله گاهم شده است و به جای نقل و شیرینی بر سرم ترکش خمپاره و رگبار مسلسل می بارد و پیکرم در خون شناور است و به معشوقم که همان خداوند بزرگ است شتافتم.
ای خواهران برای من گریه و زاری نکنید و پیام رسان خون من باشید و خوشحال باشید که من به آرزوی خود که همان شهادت بود رسیدم و ای برادر تو وارث خون منی و در سنگر مدرسه علم و دانش کوشا باش که برای آینده ی کشور مقید باشید تا بتوانی راه مرا ادامه دهید و از اقوام می خواهم از من راضی باشند و مشت بر دهان یاوه گویان بزنند وای امت شهید پرور امام را تنها نگذارید و گوش به فرمان او باشید و کاری نکنید که امام از شما ناراضی شود که اگر ناراضی شود خداوند بر شما بلا می فرستد و خدا را شکر کنید که بر ما منت گذاشت این امام عزیز را برای رهبر جامعه ما قرار داد و پیامی به آنها که به امام و انقلاب نیش می زنند و همیشه همچون گرگ سر راه انقلاب کمین می زنند می گویم که عاقبت شما جز نابودی و ذلت چیزی نیست و نام پلیدتان همچون یزید در صحنه تاریخ نقش می بندد وای کسانی که دل خود را با مال و ثروت دنیوی خوش کرده اید به فکر آخرت خودتان نیستید و فکر می کنید نمی میرید بدانید که شماها مردگانید که سر خود را با مال و ثروت گرم نگه داشته اید و به فکر جبهه نیستید و نمی گذارید فرزندانتان به جبهه بروند.
بدانید که گول خودتان می زنید و سرنوشت هر کس دست خداوند می باشد و هر کجا باشد مرگ سراغ او می آید پس چه بهتر این امرگ در راه خدا باشد و در نبرد با دشمنان خداوند و قرآن به شهادت برسد. همیشه در سنگر نمازهای جمعه شرکت کنید و در دعاهای کمیل و ندبه شرکت داشته باشید چون ما هر چه داریم از این دعاها داریم و همین هاست که پشت دشمنان اسلام را شکسته است. و به مسلمان نماها می گویم با زبان گفتم ما مسلمانیم کافی نیست بلکه
جواد, [26.10.23 09:54]
در عمل باید نشان دهند مانند کسانی که برای حسین بر سر و سینه می زنند کافی نیست بلکه باید در راه حسین راه بروند و در عمل هم نشان دهند همچون شهدا که رفتند ولی زنده و جاودان تاریخند. والسلام. احمد زارع
پوشیده کفن قاسم یا قبای دامادی
خون دست و پا بسته یا حنای دامادی
ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد
بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله می روم شادم ولی زخمی به تن دارم
به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم
ثبت دیدگاه