وصیتنامه شهید احمد عظیمی جوزانی
بسم الله الرحمن الرحيم
سلامى گرم حاكى از مهر و علاقه شديدم به خانواده ام .
سلامى گرم از فرسنگها راه و از كربلاى گرم و سوزان خوزستان .
سلامى گرم از لابلاى صداى توپها و خمپاره هاى حق و باطل .
و سلامى گرم بيانگر مبارزه شديدم با هواى نفس .
پدرو مادر عزيزم فرزند شما فرزند نافرمان و گناهكار شما با يك دنيا افسوس از اينكه نتوانسته تا كنون حق فرزندى را در مورد شما ادا نمايد با دست لرزان خود و قلم ناتوانش شروع به نوشتن كرده تا شايد بتواند با زبانالكن خود كلماتى تشكر آميز نسبت به زحماتتان كه براى اين مخلوق بى ارزش كشيدهايد بر روى كاغذ آورد . اى كاش زودتر از اينها شما را درك ميكردم ، چه نافرمانيها و چه گردنكشيهايى نسبت به شما كردم نسبت به پدر و مادرى كه جوانى و طراوت خود را براى پرورش نوزادان خود هدر دادند تا شايد در دوران پيرى عصاى دستشان باشند . ولى حالا هر يك بسويى رفته اند و آنها را كه پشتشان همچون نى خميده تنها گذاشته اند . واى بحال فرزندى كه حتى اف به پدر و مادر خود بگويد ، اطاعت از پدر و مادر واجب شرعى است و هر كسى كوچكترين خطا و نافرمانى نسبت به پدر و مادر خود انجام دهد مورد قهر و غضب خداى قهار قرار مى گيرد .
اى فرزندى كه زمانى آنقدر ناتوان بودى كه نمى توانستى حتى پشه اى را از خود دور كنى ، آيا آن بى خوابيها و زجرهايى را كه پدر و مادر براى بزرگ كردنت كشيده اند فراموش كرده اى كه حالا كه جوانى رشيد شده اى به آنها پرخاش ميكنى . بخدا قسم مورد غضب خداوند قرار ميگيرى خداوند اطاعت از پدر و مادر را لازم و واجب دانسته است واى بحال كسى كه نافرمانى پدر و مادر كند كه نه در دنيا و نه درآخرت خير نخواهد ديد .
خدا كند آنقدر ايمانمان قوى شود و آنقدر مبارزه و جهاد اكبرمان يعنى جهاد با نفس قوى باشد كه پدر و مادر خود را دريابيم .
پدر و مادر رنجور و زحمتكشم من خدمت تمام بندگان خدا البته آنهايى كه شايسته بندگى خدايند و به اين مرحله رسيده اند سلام مى رسانم زيرا شخص خاصى را در نظر ندارم .
اميدوارم كه همه شما خود را بشناسيد كه خودشناسى سرآغاز خداشناسى است .
اينك كه قلمم بر روى كاغذ حركت ميكند از جبهه مليحان كه خط مقدم جبهه است و فاصله مان با ارتش مزدور عراق در حدود 4 كيلومتر است براى شما مى نويسم ، جايم بسيار خوب و حالم خوش و هيچگونه ناراحتى ندارم به جز اينكه لحظه شمارى مى كنم هرچه زودتر حمله خودمان را به ارتش صدام مزدور در جبهه مليحان بكنيم و هرچه زودتر آنجا را به يارى خداوند فتح كنيم و از آنجا نامه اى حاكى از پيروزيمان برايتان بنويسم . به اميد آن روز به يارى خداى متعال . در آخر پيامى براى خواهر و همچنين براى بندگان خدا دارم :
خواهرم تو ميدانى كه اسلام بر خلاف ديگر مكاتب كه زن را فقط و فقط يك كالاى تجملاتى و وسيله اى براى ارضاى شهوات خود مى دانند ، براى زن ارزشى فوق العاده قائل است ، اسلام عزيز به زن شخصيتى داده كه حتى در امور مملكتى نيز دخالت مى كند و در خانه رفيقى دلسوز براى شوهر و در خارج از خانه درس دهنده زندگى حتى به مردان است ، اسلام عزيز زن را تا آنجا بالا برده كه فاطمه ( ع ) ، زينبها و سميه ها ساخته ، خواهر چرا تو سميه نشوى چرا تو رهرو سرور و سيد زنان جهان ، فاطمه زهرا نشوى ، خواهرم با اينكه ما در جبهه در نبرد با باطل هستيم ولى تو حجابت آنچان كوبنده است كه برابر با خون ما حتى مقامى پر اجرتر دارد ، پس خواهر حالا كه حجابت اين چنين اجر دارد چرا حافظ آن نباشى مبادا گول تجملات را بخورى .
خواهم حجاب تو كوبنده تر از خون من است ، پس اين تنها لباس رزمت را حافظ باش .
خواهرم مى خواهم هر زمان كه تو را مى بينم به وجودت افتخار كنم ، مى خواهم زمانى كه تو را مى بينم آنچنان پوشيده ظاهر و باطن باشى كه لذت ببرم البته اينها همه بايد براى خدا باشد و بس .
پيامى كه براى بندگان خدا دارم اين است : تقواى خدا را پيشه كنيد ، تمام كارهايتان فقط براى خدا باشد و بس چون به غير ازاين شرك است .
نماز را مبادا ترك كنيد زيرا ( الصلوة عمود الدين ) نماز ستون دين است و آدم بى نماز هيچ چيز در دنيا ندارد .
و در آخر از خدا طلب عمر طولانى براى امام امت خمينى همچون كوه استوار ميكنم . خدايا لحظه ها از عمر ما بگير و سالها بر عمر امام بيفزا زيرا هر لحظه بودن امام دلگرميست براى مستضعفين جهان .
خدايا صبر ايمانساز به ما ارزانى بفرما تا بتوانيم جهاد اكبر را در خودمان به مرحله عمل در آوريم .
خدايا تا ما را نيامرزيده اى از دنيا مبرمان .
خدايا پدر و مادرمان را از ما راضى بگردان .
آمين يا رب العالمين
احمد عظيمى
ثبت دیدگاه