وصیتنامه شهید احمد مرتضایی فریزهندی
فرازی از وصیت نامه شهید احمد مرتضایی
(كه در تاریخ 1359/12/9 قبل از عید سال 1360 در رابطه با سخنرانی امام خمینی كه امسال عید نیست این شهید این وصیت نامه را بعد از تركش خوردن در حمله هویزه، و بعد از سخنرانی امام به خانواده اش نوشت)
مادرجان، سلام دست پر درد تو را می بوسم، راستی بردارانم خوبند، خواهران عزیزم چطور، یك به یك را از جانب من سلام برسان.
مادرجان، خبرت هست كه از خوبی خود بی خبری، به خدا خوبتر از خوبتر از خوبتری، مادر عزیز، من كوچكتر از آنم كه شما را نصیحت كنم ولیكن خواهشی دارم و آن هم این است: مادر، جبهه ها بهترین جوان ها، بهترین پاسداران، بهترین عزیزان خداوند، شهید می شوند تا این حكومت یعنی حكومت قرآن و دین مبین اسلام پا برجا بماند، اما، ما، مادر عزیز، ما روی خون این شهیدان می ایستیم فریاد می زنيم گرانی است، بی كاری است، جنگ است، هیچ چیز گیر نمی آید، مادرجان، دوست دارم بچه ها برای من بنویسند كه مادر غذا كم می پزد، مادر میوه نمی خرد، مادر با هر كس كه ضد انقلاب حرف می زند، بحث می كند، مادر، هر جمعه به نماز جمعه می رود، مادر، به كلاس سواد آموزی می رود و مادر انفاق می كند....
مادرجان، می دانم كه تو بهتر از هر كس خط امام را لمس می كنی و بهتر از هر كس در خط امام قدم می زنی، اما مادر، دشمنان اسلام می خواهند خط امام را از بين ببرند، آنها در جنگیدن با ما فلج شده اند، مادر، امسال عید نیست دوست دارم حتی یك كیلو پرتقال حتی برای خانه هم به عنوان عید نخری، مادر، در این جنگ تحمیلی ما حدود یك میلیون و پانصد هزار نفر جنگ زده داریم كه در بیابان ها و چادرهائی كه ما طاقت یك ساعت ماندن در آن را نداریم، زندگی می كنند، مادر، چه بسیارند خانه هایی كه بهترین فرزندانشان را از دست داده اند، عید برای ما وقتی عید است كه در جهان یك مستضعف نباشد، عید برای ما وقتی عید است كه توانسته باشیم پیام خون شهیدان مان را به گوش دنیا برسانیم، عید برای ما وقتی عید است كه قلب 36 میلیون، و قلب امام از ما راضی باشد.
مادر، خوب دردمان زیاد است و خوشبختانه التیام دردها به دست خودمان است، مادرجان، بیش از این سر شما را درد نمی آورم و شما را به خدای بزرگ می سپارم، كسی كه هیچ وقت حتی برای یك لحظه محبت ها و خوبی های تو را فراموش نمی كند.
ثبت دیدگاه