شناسه: 344429

وصیتنامه شهید احمدرضا عزیزی ریزی

بسم رب شهدا و صالحین
سلام بر تو ای کربلا، سلام بر خاک سرخت که بوی حسین میدهد. سلام بر صحن مطهرت که جایگاه حسین استو سلام بر تو و یاران شهیدت.
کربلا میخواهم با تو سخن بگویم، با تو درد و دلی چند ساله دارم، کربلا قلوب عاشقانت گرفته و در چشمان انتظارانت دیگر رمقی نمانده است. کربلا، نوای رزمندگان اسلام را از سنگرهای نورانیشان بشنو که دائما ذکرشان این است که یا به دیار تو آیند و قدم بر سرزمین مقدس تو گذارند و قبر شهیدانت را زیارت کنند و یا اینکه خود شهید شوند و روحشان پرکشیده به؟؟؟ معشوق نائل شود. آری آن ها با دل و جان زیاد بر می آوردند (( یا زیارت، یا شهادت ))
 
و ای مادر، هروقت ناراحت و یا گریان شدی، از من بگذر و به یاد شهیدانی گریه کن که تکه تکه شده اند و یا در بیابان ها با چهره نورانیشان، آفتاب را شرمسار کرده اند. به یاد حسین شهید گریه کن.
 
کادر، من کوچکتر از آنم که شهادت با آن همه عظمت نصیب من شود و اما خدا مهربان است و دادن درجه ای به این بزرگی به آدم ضعیفی چون من برایش آسان است و نیازی به عذاب دادن من ندارد.
 
مادر افتخار کن که خدا فرزندت را این چنین می خواند و ما همه امانتی بودیم نزد شما و حال موقع آن است که شما امانتتان را به مالک اصلی پس دهید.
قرآن زیاد بخوانید و دعا کنید زیرا شما را از گناه دور میکند و در کارهایتان خدا را فراموش نکنید و بدانید که در همه جا حاضر و ناظر بر شماست و خدا جزا دهنده است و سعی کنید که نمازهایتان را با اخلاص کامل بخوانید و در راه انقلاب و رهبر جان نثاری کنید و من افتخار میکنم که مدتی در جمع پر مهر شما بودم.
و ای مردم شهید پرور همیشه به یاد خدا باشید و مسجد ها که امید قلب ها و امید دل هاست را خالی نگذارید.
                          و من الله توفیق
              والسلام

 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه