شناسه: 344767

وصیتنامه شهید اسداله قلی زاده

 بسمه تعالى
پدر عزيزم سلام:
 پس از تقديم عرض سلام ناقابل از فرسنگها راه دور اميدوارم كه هميشه در پناه خداى بزرگ سلامتى را داشته باشيد. پدر عزيز تنها چيزى كه هميشه مرا خوشحال مى كرد ديدن تو بود و هميشه از خدا مى خواستم كه در زير سايه شما باشم و در زندگى هميشه آرزو مى كردم كه بتوانم شما را از خودم را ضى گردانم و شما از من كوچكترين ناراحتى را حس نكنيد. پدر جان منظور از حرفهايم اين است كه همانطور كه خودتان ميدانيد. من در منطقه جنگى هستم و هر لحظه مرگ را جلوى چشم خود مى بينم. پدر جان مثل اينكه حمله اى در پيش است و قرار است كه ما هم شركت كنيم. اگر زنده ماندم كه هيچ و اگر به شهادت رسيدم كه هميشه آرزو مى كردم و از شما خواهش مى كنم كه بعد از مركم هيچگونه ناراحتى نكنيد. چون بهترين مرگ در زندگى بشر شهادت است كه نصيب هر كس نمى شود و شهيد شدن هم لياقت مى خواهد و اگر من هم اين لياقت را داشته باشم مثل ديگر شهيدان و اگر خواى بزرگ اين افتخار را نصيب نا كند. پدر جان هر چند كه شما تنها هستيد و نمى توانيد زياد به خودتان فشار بياوريد و من كه در كنارتان بودم و تا حدى به شما كمك مى كردم ولى چه مى توان كرد ؟ در حاليكه دشمن به كشور حمله كرده و مى خواهد اسلام عزيز ما را نابود كند پس اول بايد دست اجانب را كوتاه كنيم و بعد از پيروزى اسلام بر عليه كفر صدامى در فكر بهتر زندگى كردن بود. زندگى بدون ازادى هيچ ارزشى ندارد. پدر جان بعد از مركم همسر و يگانه فرزند م فاطمه قشنگ را به شما مى سپارم. دوست دارم كه بعد از مرگم دخترم كه بزرگ شد در راه اسلام قدم بردارد و براى اسلام بر كفر شمشير بكشد وراه زينب را انتخاب كند.
در ضمن شعرى را كه در پايين نوشته ام بر روى سنگ قبرم بنويسيد. شعر چنين است.
چـــون لاله بخون نشست گير پيرهنم چون چشمه هزار پاره شد گر بدنم
اى دوست عجب مدار كه اندر ره عشق من كشته اسلام و شهيد وطنــــم
قربانت فرزند شما اسدالله قلى زاده كجيدى

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه