وصیتنامه شهید اصغر شالچی زاده
چند جمله اي از وصيت نامه ي شهيد اصغر شاچي زاده خطاب به مادرش
مادر عزيزم! سلام از راهي دور و بوسه اي به دست هايت مي زنم. از روزي كه از شهرمان دور شدم سيماي محبوب و محجوب تو همواره در ذهنم نقش بسته و آرزو مي كنم كه بتوانم بار ديگر به ديدارت نائل گردم. مادر عزيز! اين جا همان جايي است كه آرزوي خوش در دلم موج مي زند وقتي در شهر بودم احساس بيهودگي سراپاي وجودم را فرا گرفته بود. يادم مي آيد كه مي گفتي آخرين سال تحصيلي ام را تمام كنم و ديپلم بگيرم اما اكنون احساس مي كنم كه به بزرگترين مدارك تحصيلي دست يافته ام. اين جا چيزهاي آموختن بسيار است و از روزي كه به خط اول جبهه (مهران) منتقل شدم شگفتي و عجايب فراواني ديده ام. آن زمان موجي از اين صحنه ها را در فيلم هاي سينمايي مشاهده مي كردم اما باورت نمي شود كه فيلم هاي سينمايي نتوانسته بودند اين چنين مرا به تعجب وا دارند. ايثارگران اسلام آن چنان پر صلابت و پر جوشش و با ايمان مي رفتند كه تا كسي نبيند شايد باورش نشود.
براي امام عزيز و رزمندگان اسلام دعا كنيد و مبادا دلبستگي به من، شما را از ياد خداوند غافل نمايد.
ثبت دیدگاه