وصیت نامه شهید محمود آبیار فیروزآبادی
« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »
با سلام فراوان و با درود بیکران بر امام امت خمینی بت شکن و همچنین شهدای به خون خفته تاریخ از صدر اسلام تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج ) وصیت خود را شروع می کنم:
سلام بر تو مادر عزیزم و پدر رنج کشیده ام و همچنین سایر پدر و مادرهای شهید داده که با هزار خون دل خوردن فرزندانتان را بزرگ کردی و در راه خدا اسماعیل وار به قربانگاه فرستادی تا قربانی شوند و دین اسلام از شر مفسدان و غبارهای فساد جهانی مصون بماند. مادر جان فراموش نمی کنم آن لحظه ای که می خواستم از تو جدا شوم با چهره خندان گفتی برو مادر تو را به خدا می سپارم و مرا بدرقه کردی. مادر جان هم اکنون که جنازه من روی پیشت قرار گرفته کمی به خود بیا مبادا گریه کنی و ناراحت شوی هر چند می دانم عطوفت مادری تو مانع از این کار می شود اما یک سخن با تو دارم و آن این است که من در دوران کودکی مقام تو را نشناختم و شما را اذیت کردم به عوض این که مرا حلال کن تا روحم شاد باشد و هیچ ناراحت نباشید این راهی است که همه پیر وجوان باید بروند پس چه بهتر آنکه انسان در دوران جوانی برود و کمتر گناه کرده باشد. دوست می دارم که بعد از من برادرانم لباس سیاه نپوشند بلکه لباس عادی به تن داشته باشند از تمام برادرها حلالیت می طلبم مخصوصاً همشیره کوچکم.
حسین پسر عمو سلام می رسانم و از ایشان می خواهم که مرا حلال کند و به مدت یک هفته روبروی مغازه جنتی حجلگاه برایم ببندد و از تمام رفقایم از جمله محمد علی و میرزای حاجی صمد و علی آقا و حسین حاجی غلام می خواهم که اگر بدی از من دیدند مرا حلال کنند. در پایان از خداوند متعال می خواهم که به همه رفقا توفیق خدمت به اسلام و امام امت را عطا فرماید.
30/7/1361
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
محمود آبیاری فیروزآبادی
ثبت دیدگاه