شناسه: 345586

وصیت نامه شهید علی‌آقا عسگری

بسمه تعالی  اینجانب دست و بازوی توانمند شما را که دست خداوند متعال بالای آن است می‌بوسم و بر این بوسه افتخار می‌کنم (امام خمینی)   اعوذ بالله من‌الشیطان الرجیم  و قاتلواهم حتی لاتکون فتنه، ان‌الله یحب الذین یقاتلون فی‌سبیل‌الله صفا کانهم بنیان مرصوص   با عرض سلام به حضور پیشگاه احدیت و منجی عالم بشریت و رهبر کبیرانقلاب اسلامی این حقیر علی‌آقا عسگری چند کلمه‌ای به عنوان وصیت برحسب وظیفه برروی کاغذ می‌نگارم در آغاز سر به سجده شکر می‌نهم که ایزد منان توفیق جهاد را در راه دینش به من این بنده گناهکار عطا فرمود، بار خدایا تو را شکر که در این برهه از زمان حیات مات را قرار دادی که مرگ و زندگی برای قداست و زندگی با ولایت فقیه را برای ما قرار دادی و مرگمان را شهادت برای خودت و باز خدایا شکرت که نعمت ولایت برایمان گستردی و سربلندی و سرافرازی برای ملتمان و توفیق جهاد به امتمان .
ای برادران و عزیزان و ای ملت هوشمند و سرافراز این جانب به عنوان فردی از جامعه تقاضاهایی از شما دارم اولا  از عموم طلب رضایت دارم خصوصا افرادی که بیشتر با آنها رفت و آمد داشته‌ام و می‌خواهم از خداوند بخواهید این بنده سیاه روی را ببخشاید و از مسئولین و دست‌اندرکاران مملکتی چه افرادی که در رأس کارهای بزرگ یا کارهای جزئی هستند تقاضا دارم که کارمان برای خدا و رضا و رفاه مردم باشد و بدانید که این مهم  برای شما نیست بلکه حراست از خون شهیدان است که به شما سپرده شده است وای بر شما اگر خیانت کنید و بخواهید از آن سوء استفاده کرده و به نفع شخصیتان بهره ببرید. رعایت حال مردم را بکنید و بگذارید به خاطر مسائل جزئی ضد انقلاب استفاده کرده و بعضی از افراد ساده دل را به سوی خود جذب کنند که خون شهیدان دامن‌گیرتان خواهد شد، ای افرادی که سرنوشت مملکتی به دست شماست شیوه کشورداری را از مولای متقیان علی ابن ابیطالب بیاموزید و همه را به یک چشم نگاه کنید و نگذاریدمردم بیخود رنجیده خاطر شوند و اما شما ای مردم باید بدانید که هر انقلابی سختی دارد و برای به ثمر رساندن آن به صبر و محبت نیاز دارد آیا حضرت محمد(ص) برای انقلابش چقدر زحمت کشید و عاقبت در برابر دیدگانش عزیزانش به فوز شهادت رسیدند و عاقبت سرش بالای نیزه رفت و خاندانش به اسارت، ما باید درس بگیریم و از شهید دادن و اسیر دادن نهراسیم که هر انقلاب بدون سختی و تحمل رنج به مقصود نخواهد رسید.  و اگر شما بعضی چیزها به راحت دستتان نمی‌رسد ناسزا نگویید و ناشکری نکنید که غرق در نعمت هستیم وجود بی‌صبری از شما تقاضا دارم که تا آنجا که سران مملکتی لازم می‌دانند حضور خود را در بسیج و جبهه حفظ کنید. و از کسانی که هنوز جبهه نیامده‌اند اگر برای تماشا هم شده قدم رنجه کرده و تشریف‌فرما شوند و از اوضاع و احوال جبهه با خبر گردند تا غرورشان بشکند و بدانند در برابر امت هیچ نیستند و ترسشان فرو ریزد و ببینند شبها بچه‌ها با چه حالی به درگاه خدا می‌روند و چگونه التماس و زاری می‌کنند و پیروزیشان را از خداوند می‌خواهند و چگونه به درگاه ائمه نصرت می‌طلبند. 
و شما دانش‌آموزان عزیز امید آینده من اگرچه خود نتوانستم رسالت را به پایان برسانم ولی از شما تقاضا دارم که با بهترین نحو به وظیفه خود عمل کنید و دروس خود را بخوانید تا در آینده انشاءالله مملکت اسلامی بی‌نیاز از سوی خارجیان باشد و امام زمان و رهبر وقت از ایشان راضی باشد و خود خشنود از عملکرد خود باشید. و به شما توصیه می‌کنم علم با تزکیه را فرا گیرید و کسانی که خواهان فساد اخلاقی فرهنگ جامعه هستند بازپس بزنید و نگذارید فرهنگ شرق و غرب رشد کند و در محیط مواظب باشید تا کسی شما را از راه منحرف نکند و گوش به فرمان رهبریت باشید و با شرکت خود در محافل اسلامی زمینه حتی گوناگون رشد را برای خود پدید آورید و در بسیج دانش‌آموزی شرکت جویید که همراه با علمتان مسائل اخلاقی و فرهنگیان و اسلامیتان نیز رشد کند. و چند کلمه‌ای سفارش به بچه‌های پایگاه: ای دوستان و عزیران من خود آگاهید که هرکاری سختی دارد همچنین فعالیت در کاری که بدون مزد و ارزش مادی است و فقط انگیزه الهی می‌تواند باعث فعالیت شود پس از شما می‌خواهم فقط کارتان برای خدا باشد و از نیش و طعنه‌زنان بی‌باک باشید و طبق روال گذشته در صحنه بودن خود را حفظ کنید من امیدوارم که مردم محله قدرشما عزیزان را بدانند و شما نیز که این مردم پاک را و شما در مقابل  کارهای فرهنگی بزرگتری برای مردم انجام دهید.و اما شما ای کسانی که سرناسازگاری با این انقلاب نهاده و به هر طریقی شده می‌خواهید نیش پرزهر خود را بر پیکر مردم فرو برید کمی به فکر روز معاد باشید و وجدان را قاضی قرار دهید و منصفانه فکر کنید و بترسید از عذاب الیم که خداوند شما را مورد انتقال قرار می‌دهد چون من بر خدایی بودن انقلاب از غیردریچه‌ی کوچک واقف شدم آن هم در جبهه و از طریق چند معجزه که برای هر فرد عادی بود ولی واقعا اگر کسی فکرش را می‌کرد والاترین معجزات بود، پس شما کاری نکنید که این الطاف از ما برداشته شود. گرانفروشی نکنید - احتکال نکنید و خون مردم را شیشه نکنید و نگذارید مردم راحت باشند تا خون شهیدان دامن‌گیرتان نشود. 
کوچک همه - علی‌آقا عسگری  چند کلمه‌ای می‌خواستم برای شما خانواده عزیزم سفارش بکنم:
اولا من زندگی و هستی و وجودم را مدیون شما پدر و مادر عزیز می‌دانم ولی ای والدین شما خود بهتر می‌دانید که من امانتی بودم نزد شما از طرف خداوند که او به موقع هر وقت خواست شما باید تسلیم خواستش شوید و اکنون مصلحت الهی همین بود و سرنوشت این چنین صبر  را پیشه خود بکنید و بی‌تابی نکنید و شکر خدای را به جا آورید. که چند پسر دیگر دارید و یکی از آنها را انشاءالله اگر خداوند قبول کند ذخیره آخرت قرار دادید از شما می‌خواهم از من راضی بوده و برایم از خدا مغفرت بخواهید و طلب آمرزش کنید و از او بخواهید لیاقت بودن در صف شهدای واقعی را به من عطا فرماید و اما شما برادران عزیزم و خواهر ارجمندم خود واقفم که شما را آزار دادم ولی بدانید من می‌خواستم شما بچه‌های خوب باشید که انشاءالله هستید و بهتر خواهید شد. انشاءالله از من راضی باشید که اگر خداوند بهای خونم را پذیرفت و اجازه داد از سرور آزادگان می‌خواهم شفاعتتان کنند و می‌خواهم از شما که با پدر و مادر مهربانتر باشید و به اوامر آنها گوش فرا دهید و اجرا کنید که بهشت زیر پای مادران است و باالوالدین احسانا . و از کلیه اقوام طلب عفو می‌کنم و می‌خواهم از من راضی باشید و اگر در مدت عمرم عملی کرده که ناراحت شدید به بزرگی خوتان ببخشید. 
و اما باز مادرم تو در جواب سوالت که گفته بودی چرا می‌خواهی به جبهه بروی: نمی‌دانم چرا بی‌اختیار به این سو کشیده می‌شوم فقط می‌دانم که دفاع از شرف  اسلامی و مملکتی و ناموسی را بر خود واجب می‌دانستم و وجدانم راضی نمی‌شد در خانه خود بنشینم و بچه‌ها در جبهه بجنگند و در مقابل بعثیون بایستند و جان دهند و من راحت باشم.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه