وصیتنامه شهید محمدرضا ترابی زارچی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا"بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید کسانیکه در راه خدا شهید میشوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی میخورند قرآن مجید با سلام بر شما حزب الله و شهید پرور که اینقدر قاطعانه جلو دشمنان خدا ایستاده اند و با سلام به امام امت وصیت نامه ام را آغاز مینمایم پدر و مادرم من وصیتی در زندگیم ندارم که بنویسم ولی برای اینکه چند کلامی گفته باشم که شما دلبند نباشید مینویسم ولی برای اینکه چند کلامی گفته باشم که شما دلبند مینویسم پدرم شما که اینقدر رنج دیده و در گرمای تابستان و سرمای زمستان جان سوخته ای و مرا برزگ کرده اید و اینقدر رنج برده ای تا مرا به این سن رسانده ای و تو ای مادرم که اینقدر رنج دیده ای و شبهابی خوابی کشیده ای و مرا به اینجا رساندی از شما خیلی متشکرم که اینقدر زحمت کشیده اید انشاالله به بزرگی خودتان میبخشید والدین عزیزم بر خود واجب دانشتم که به جبهه بروم چون جبهه ها احتیاج به نیرو دارد و از امام تقلید کرده ام که میگوید جنگ در راس امور خود قرار دهید و چون من از امام تقلید میکنم به خاطر رضای خدا به جبهه رفتم والدینم من یک ماه رمضان در سال 66 جبهه بوده ام که نتوانسته ام روزه بگیرم و 25 روزهم امسال 67نتوانستم روزه بگیرم و شما برادرانم سنگر مدرسه را ترک نکنید و هر گاه لازم شد که توانستید به جبهه بیائید و شما امت حزب الله من کوچکتر از آنم که برای شما پیام بدهم ولی این وصیت رادارم که نگذارید منافقین سود جو دست بگیرند و هر روز بهانه در آورند که چیزی کم است و شما به جبهه بیائید و امام را تنها نگذارید دیگر عرضی ندارم محمدرضاترابی زارچی 67/3/20 13
ثبت دیدگاه