وصیتنامه شهید ناصر کریمی زارچی
بسمالله الرحمن الرحیم
ان کان دین محمدا لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی اگر قرار است که دین اسلام برقرار نماند جز با کشتهشدن من پس ای شمشیرها بیائید و مرا دریابید. (امامحسین(ع) )
بریزید خون ما را زندگی ما دوام پیدا میکند . بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود ما از مرگ نمیترسیم و شما هم از مرگ ما صرف ندارید. (امام خمینی)
خدایا بارالها از تو میخواهم که مددی کنی و قدرت حق نوشتن به من عنایت فرمائی تا انشاا... بتواند اثر مثبتی برای جامعهام داشته باشد و وقتی به عمق آن فرو میروید میتوانید هدفم را درک کنید.
هماکنون که قصد نوشتن این چند کلام نمودم تا عملیات فرصتی باقی نمانده است اما اسم عملیات تاکنون زیاد شنیدهایم ولی به اصل آن فکر زیاد نکردهایم عملیات موقعی است که حق جویان با برنامهریزی و یاد خدا و نام خدا و فرماندهی آقا امام زمان ولیعصر و رهبری پیامبرگونه پیرجماران و نظاره کردن ارواح طیبه شهدا مشاهدهگر آن هستند. اما هدف من در رابطه با آمدن به جبهه اول انجام به وظیفه هست و در راه انجام وظیفهام هرچه خدا بخواهد راضی هستم و اما این وظیفه بر یک قشر یا فرقه نیست. امروز هر انسانی که ادعای مسلمانی دارد باید دین اسلام را یاری کند و یاری نمودن اسلام سختیها لازم دارد و ما باید درمقابل سختیها مقاومت کنیم و اما برای شما امت حزبا... پیامی دارم .
امت حزبا... مسلمانانی که تاریخ مثل شما سراغ ندارد بدانید که من این راه را آگاهانه انتخاب کردم با چشمی باز و بینشی وسیع چونکه اگر حد نهایت تکامل انسان رسیدن به خداست و یا رسیدن باشد بهترین مکان عاشق و معشوق رسیدن جبهه و داخل سنگر است . چون اینجا نه کبر، حسد ، خود بزرگ بینی و امثال اینها دیگر معنی ندارد و امروز اسلام در خطر بود یعنی دین خدا . من بهتر دیدم که اگر خدا خواست درراهش جانم را بدهم که به کام نهایی خود رسیده باشم و به من ناکام نگوئید که به کام خود رسیدم و بر خود میبالم که لیاقت داشتم در راه دوست جانم بدهم .
اما امت حزبا... درنظرداشته باشید که خدا با ماست و نهایتا ما پیروزیم و در مسیر حق به علت داشتن سختی زیاد خارج نشوید و معتقد باشید که شهیدان ذخیرههای دنیای آخرت هستند و وفادار به امام باشید که خدائی ناکرده اگر لحظهای غفلت کنید و پای ازخط امام که همان صراط مستقیم است بیرون بگذارید به بلای بزرگی مبتلا خواهید شد. و دیگر اینکه دشمن اصلی خود را بشناسید و با او باشدت به دشمنی برخیزید و یقین داشته باشید که اگر در معرکه جنگ ثابت قدم بمانید خداوند شما را یاری خواهدکرد و راه کربلا بازخواهد شد انشاا... .
و اما ای دوستان و همرزمان به شما این را بگویم که جنگ تمام میشود و اگر کوتاهی کنید بعد از آن انگشت حسرت به دهان خواهید گرفت پس حالا که اسلام نیاز دارد اسلحه به زمین افتاده شهیدان را بدست گیرید و راه خونین آنها را ادامه دهید تا درقیامت در برابر آنها سرافراز باشید و بتوانید در برابرآنها سر خود را بالا بگیرید.
و اما مادر عزیزم شما هم خیلی برای من زحمت کشیدهاید و از شما نهایت سپاسگزاری را دارم نه من کسی نیستم که بتوانم از شما سپاسگزاری کنم بلکه خدا از شما سپاسگزار است که توانستید چنین
فرزندی را به جامعه تحویل دهید. اما من تلافی زحمات شما را درعالم قیامت خواهم کرد و خدا را شکر کنید که لقمه شما و تربیت شما باعث شد که من حق را بشناسم و در راه آن شهید شوم.
و اما برادرانم با رفتم من مسئولیت شما درجامعه بیشترمیشود باید درتمام اوقات خدا را در نظرداشته باشید و در شهادتم صبرداشته باشید و عوض اینکه از انقلاب توقع داشته باشید تا خدمتی
برای شما بکند شما در رابطه با حفظ آن کوشا باشید و راهم را که همان راه علیاکبر سیدالشهدا است ادامه دهید و بعد از آن بهتر ببیشتر برادرانم وخواهرانم را پرورش دهید که ادامه دهنده راه من و دیگر شهیدان باشند ومیدانم که بعداز من بارسنگینی به دوش شما خواهد افتاد. امیدوارم بتوانید بارسنگین را به مقصد خود برسانید.
واما خواهرم درمرگم شیون و فریاد مکن و اگرخواستی اشکی بریزی به یاد مظلومان صدراسلام گریه کن به یاد محس
ن سقط شده زهرا، به یاد جگر سوراخ سوراخ شده امام حسن، به مظلومیت امام حسین به حق غریبی رقیه برای اسارت زینب و برای بدن مثله شده حمزه اشک بریز. پس ای خواهر و مادر و عزیزانی که میخواهید اشک بریزید به حق مظلومیت این عزیزان اشک بریزید.
و در پایان ازتمام کسانیکه با آنها بودهام حلالیت میطلبم و طلب عفو میکنم امیدوارم که خداوند ما را ببخشاید.
به امید ظهور امام زمان و پیروزی رزمندگان درجبههها. 64/11/12 .
متن وصیتنامه شهید ناصر کریمی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به خانواده عزیزم و با سلام به سنگرنشینان در جبهههای حق علیه باطل و با سلام به خانوادههای شهدای اسلامی که از اعماق درهها وبلندی کوهها سرازیر میشود امیدوارم که پذیرا باشید.
خانواده عزیزم خیلی درد دلها دارم که باید شروع کنم و نمیدانم که از کجا بنویسم و نمیدانم که چه جوری کمال تشکر را ا زشما بخواهم.
امیدوارم این چند صباحی که باقیمانده است مرا ببخشید .
خانواده عزیزم میدانم که با رسیدن نامه به دستتان خیلی ناراحت میشوید ولی امیدوارم که این ناراحتی را بتوانید تحملکنید تا در برابر خداوند متعال اجری بزرگ نصیب شما گردد.
نمیدانم واقعا از کجا شروع کنم امیدوارم که شما هم از این خبر آگاهی داشته باشید و بدانید که چند صباحی به عملیات باقی نمانده است و امیدوارم که خداوند نیرویی به ما عنایت کند تا بتوانیم درراه حق قدم برداریم و در راه پیشبرد انقلاب بتوانیم مسئولیتی که سالها به گردن ما بود آنرا ادا کنیم.
مادر عزیزم میدانم که در زندگی زجرها کشیدهای و زحمات زیادی را بر خود تحمل کردهاید و شب تا صبح بیداری را بر خود هموار کردهاید و من را به اینجا رسانیدهاید ولی باز هم از شما تمام تشکرات لازم را میکنم که چنین فرزندی را به جامعه اسلامی تحویل دادهاید و این را بدانید که مرگ مادردست خداوند میباشد ما یک روزی دنیا آمدیم و یک روزی هم از این دنیا باید برویم ولی هر چه زودتر بهتر و هر طوری که صلاح خداوند باشد آن را پذیرا هستم .
برادر عزیزم میدانم که در زندگی زجرهای زیادی کشیدهای و من هم آن طوری که میبایست در کارهایتان شما را همراهی نکردهام و خیال نکنید که آن هم از روی خودخواهی و از روی اراده بوده است . پیش از این عقلم نمیرسید و پیش از این نمیدانستم که چه کاری باید بکنم چون موقعی که کوچکتر بودم چیزی نمیفهمیدم و موقعی هم که سن و سالی ازمان گذشته بود و میتوانستم چیزی را درک کنم و کسی را میخواستم که من را راهنمایی کند خداوند بزرگ پدرمان را با صلاحیت خود ازمان گرفت و ما دیگر نمیتوانستیم کاری انجام دهیم و این را بدان که خداوند بزرگ هرچه مصلحت بداند همان است و ما هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم و بعد از من هم بار تو سنگینتر میشود امیدوارم که برادران و خواهران کوچکترم را تربیت صحیح به آنها بیاموزید و بتوانید آنها را یک فرزندی صالح به جامعه تحویل دهید. و برادرم امیدوارم که بعد از من بتوانی این مسئولیت بزرگ را به سرمقصد خود برسانی و اما خواهران عزیزم میدانم که شما با سن کمی که دارید برایتان چه بگویم و اما این را بدانید که خداوند همیشه با ماست و همیشه ما را یاری خواهد کرد و امیدوارم که شما هم با رفتن من هیچ ناراحت نباشید و امیدوارم که با داشتن مادرم بتوانید در کارهایتان موفق و پیروز باشید.
مادری که نمیدانم چه جوری از او کمال تشکر را بنمایم و واقعا هر چه برای او گفتهام کم گفتهام مادری که قلم برای نوشتم آن نالایق و زبانم برای بیان آن ؟؟؟ دارد ولی باز هم این چند کلام ؟؟؟ را مینویسم ولی ای خواهرم اگر خواستی درمرگ من شیون و زاری کنی و اگر خواستی اشکی بریزی به یاد مظلومان صدراسلام گریه کن که مظلومیت اهل بیت هر کسی را به گریه میآورد به یاد آن موقعی که سنگ بر سر پیامبر زدند و خاکستر به سر مبارکش ریختند. به یاد خانه نشین بودنعلی(ع) به یاد آن موقعی که فرق علی را شکافته. به یاد صورت سیلی خورده حضرت زهرا به یاد محسن سقط شده زهرا ، به یاد جگرسوراخ سوراخ شده امام حسن، به مظلومیت امام حسین به حق غریبی رقیه برای اسارت زینب و برای بدن مثله شده حمزه سیدالشهدا. پس خواهر و مادرو عزیزانی
که میخواهید اشک بریزید به حق مظلومیت این عزیزان اشک بریزید.
و در پایان ازتمام کسانیکه با آنها بودهام حلالیت میطلبم و از اینها میخواهم که من را ببخشند
اگر درمدتی که با آنها بودهام از من خطایی دیدهاند و ازآنها طلب عفو و بخشش میکنم .
خدایا خدایا تاانقلاب مهدی خمینی را نگهدار .
صحرای خطر کام مرا میخواند صبحهای سحر جام مرا میخواند وقت خوش رفتن است هان گوش کنید از عرش کسی نام مرا میخواند
و در پایان بگویم که من 1000 تومان حاجی ذاکری طلبم دارد عاجزانه از شما میخواهم که آن را به او بدهید و 270 تومان هم بسیج ازمن میخواهد چون دو پیراهن مشکی از آنها گرفتهام ولی پول به آنها ندادهام. و 200 تومان هم جلال شریفی طلبم دارد و 300 تومان هم مصطفی ذاکری طلبم دارد حتما به آنها بدهید.
ثبت دیدگاه