وصیت نامه شهید محمدرضا امینی پوربهابادی
بسم الله الرحمن الرحیم
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
والعصر ان الانسان لفی خسر الاالذین آمنو و عمل الصالحات و تواصو باالحق و تواصو بالصبر
درود بروان پاک هابیل و هابیلیان تاریخ. درود بروان پاک ابراهیم بت شکن و درود بر بت شکن زمان، خمینی عزیز.
درود بروان پاک پیامبر گرامی اسلام. درود بروان پاک حسین و حسینیان تاریخ. درود بروان پاک شهدای صدر اسلام و شهدای کربلای حسینی و کربلاهای مکرر تاریخ.
درود بروان پاک و بی آلایش شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران از خرداد 42 تا شهدای 17 شهریور و جنگ تحمیلی.
شهادت میراثی است که از هابیل بفرزندان آدم بارث رسیده است. و شهادت خونین حسین (ع) و یارانش گواهی است بر این مدعا و آن افتخاریست که تنها نصیب بندگان برگزیده و خاص خداوند می شود و دیگران از آن بی بهره اند.
حمد و سپاس خداوند عظیم را که در این برهه از زمان و زمانی که یزیدیان بر حسینیان تاخته اند و زمانی که شعله های آتش پیروان حسین بفرماندهی حسین زمان کافران بعثی را بخاک ذلت در می افکنند به افتخار عضویت در صف سپاهیان حسین نائل گشته ام و سرانجام شربت شهادت نوشیدم. چه روزها و ماهها که در انتظار چنین روزی ساعت شماری و حتی دقیقه شماری می کردم آری این همان لحظه ای است ک علی آن را لحظه رستگاریش شمرده است. این جمله برادر دکتر شریعتی را هرگز فراموش نمی کنم که گفته است «آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنانکه ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیند»
من و هزاران شهید دیگر حسین گونه بخاک شرافت و عزت درافتادیم و زمانی که سر از خاک بر می آوریم دربهای بهشت را بروی خود گشوده خواهیم دید.
و توصیه ام به آنان که ماندند چیزی جز سخن محکم تر از زینب گونه بودن نیست آری اگر ما همانند یزیدیان فقط در سوگ شهیدان بگرییم خون آنان بهدر خواهد رفت لذا می خواهم قبل از گریه کردن پیام خون شهدا را بگوش یزیدیان برسانید از زینب و زین العابدین درس صبر و استقامت شهادت و سعادت بیاموزید که آنانند آموزگاران بزرگ شهادت.
و اما تو ای مادر عزیزم می دانم تاب تحمل دوری مرا نداری و می دانم و حدس می زنم زمانی که خبر شهادت مرا می شنوی چه خواهی کرد ولی تو را بجان خودم قسم میدهم زینب گونه باش اگر بیاد داشته باشی بتو گفته بودم باید طوری بشوی که بزرگترین سختی ها را تحمل کنی از تو می خواهم پیش از آنکه گریه کنی صبر داشته باشی صبر در سوگ عزیزان از نیکوترین اعمال است نزد خدا. مادر عزیزم آیا میدانی چه سعادت بزرگی را از آن خود کرده ای و آیا میدانی که فردا در برابر فاطمه زهرا دخت گرامی پیامبر اکرم چه افتخار عظیمی داری پس چرا ناراحت باشی تنها کسانی باید از اینگونه وقایع دل آزده شوند که آخرت و دنیای معنوی را هیچ و پوچ می دانند نه پیروان پیامبر گرامی خدا و شیعیان علی (ع).
و اما تو ای پدر گرامی می دانم که صبر را بر سایر کارها ترجیح خواهی داد و من از تو چیز جز همین را نمی خواهم.
آری پدر گرامی امیدوارم توانسته باشم خدمات تو در بیست و چند سال عمرم را ارج نهاده باشم. خدا چه می داند جز جان ناقابل چیز دیگری نداشتم که در راه هدف و الله نثار کنم. امیدوارم بر این گذشت من ... گذاری و از او برایم طلب آمرزش کنی. و اما شما ای برادرانم نیک میدانم که شما نیز همچون من در تب و تاب شهادت می سوزید و آرزوی چنین روزی را دارید.
ولی این بار قرعه بنام من افتاده است.
ثبت دیدگاه