شناسه: 345809

وصیت نامه شهید محمدرضا صادق زاده بهابادی

«بسمِ رَب الشُهَداء»
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»
«مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده اند به حیات ابدی... و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.»
با درود به محضر امام زمان مهدی موعود (ع) و نائب بر حقش امام خمینی و به امید پیروزی نیروی حق بر باطل ان شاا...
به امید فتح کربلا و دیدار قدس.
وصیت خود را شروع می کنم و چند کلمه ای با هموطنان و خانواده ام صحبت می کنم.
صحبتی از جبهه، از کربلای ایران، کربلایی که سراسر ایران را شهیدان آن پر کرده اند.
یعنی کربلایی به وسعت تمام ایران، زیرا هر کجا و در هر مکانی که نگاه می کنیم جمله ای از شهید و مجلسی به یاد اوست و سراسر ایران عطر آئین از بوی تربت شهیدان حسینی.
شهیدان جوانی که به عشق حسین مدت ها در جبهه ها جنگیدند و سرانجام به آرزوی خود که شهادت بود رسیدند و با رفتن آن ها و ریخته شدن خون پاک آن ها مسئولیتی سنگین بر دوش جوانان زیاد شد.
ای جوانان: مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد و دعاها و نمازها را فراموش نکرده که بهترین درمان ها و تسکین دردهاست.
دانش آموزان عزیز:
انشاا... که بتوانید در سنگرتان که به هر کلمه ای که می نویسید و یا می خوانید پشت دشمن را می لرزانید. مسئولیت را پایان ببرید و اگر میسر می باشد به جبهه ها بیایید.
و تمام سفارشات امام را رعایت کنید چون بنده بسیار حقیر هستم کوچکترم از اینکه به شما رهنمود بدهم و هر کس از من بدی و ناراحتی دیده مرا حلال نماید.
ای مادران مهربان: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محفل خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.
و ای خواهران:
حجاب شما کوبنده تر از خون من است و این شکر و این مسئولیت حجاب را حفظ نمائید و پیرو خط امام باشید.
ای پدر عزیز و مهربان:
تو می دانی که آرزوی من شهادت بود. و تو را دوست داشتم ولی بخاطر اسلام چون در خطر بود. هر چند که جانم قابلیت اسلام را نداشت ولی همین را که داشتم فدا نمودم. و از اینکه که بی اجازه به جبهه رفته بودم مرا ببخشید و از من درگذرید. انشاا... که خدا شما را در کارهایتان موفق و موید بدارد و این نصیحت را از پسر حقیر خود قبول کنید که همانطور که کارتان برای خدا بود تا آخر هم برای خدا و هر وقت اسلام نیاز به شما داشته باشد افتخار کن و بروید.
ای مادر باوفا:
امیدوارم که حالت خوب باشد و از اینکه در شهادت من گریه و زاری کنید بپرهیزید و از من راضی و خشنود باشید و جوانت از حسین عزیزتر نبود پس به این مقام پسرت افتخار کن و صابر باش و پیرو زینب باشید.
ای برادران و خواهرانم:
برادر پیرو حسین باش. خواهرم پیرو زینب باش و جانتان را فدای اسلام کنید.
در پایان از عموم مردم بهاباد می خواهم که همانطور که پیرو خط امام بوده اند تا آخر این پیروی را ادامه دهند. و همیشه متحد و برادر باشند و اگر از من بدی یا بی احترامی دیده اید مرا ببخشید و امام را فراموش نکنید.
برادر حقیر شما محمدرضا صادق زاده
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا
خدایا خدایا تو را به حق زهرا
رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما          31/4/64

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه