وصیت نامه شهید عباس کارگر دهنودشتی
وصیت نامه پاسدار شهید عباس کارگر دهنودشتی
به نام پاسدار حرمت خون شهیدان، و به نام آن که انسان را زنده می کند و پس از آن اوقات زندگی کردن می دهد و پس از آن او را می میراند. به نام آنکه همه جان ها تسلیم اوست و همه باید به قدرت او از این دنیای فانی بروند و قافله سالار مرگ به سوی همه می آید ولی بعضی از انسان ها مرگ را به دنبال خود می بینند و بعضی در برابر این موضوع کورند.
امیدوارم که شما از گروه اول باشید و پیوسته احساس کنید که مرگ به سوی شما در حرکت است. حال که بنده حقیر عباس کارگر دیدم که مرگ شتابان به سوی من می آید صلاح را آن دانستم که چند کلمه ای با شما صحبت کنم امیدوارم که این سخنان حقیر را بپذیرید.
شما ای پدرم اول از اینکه امیدوارم مرا حلال کنید به خاطر زحماتی که در طول زندگی به شما داده ام. اذیت هایی که من به شما کرده ام حد و اندازه ندارد و خودم هم اعتراف می کنم ولی امیدوارم ببخشید تا در برابر خداوند مسئول نباشم و شما ای مادرم که در این دنیا تنها یاور من شما بودید. در هر مشکلی به شما رجوع می کردم. به زحمت مرا بزرگ کردید تا من به سن بالا رسیدم و این موقع بود که زحمات شما را فراموش کردم و هر چه توانستم شما را اذیت کردم ولی شما بدانید که از نفهمی من بوده امیدوارم که مرا ببخشید که راستی رنج بسیار برای من کشیدید.
شما ای برادران سعی کنید سنگرهای خود را حفظ کنید و آن سنگرها را در خط انقلاب و برای حفظ اسلام پیش ببرید و برادر کوچک و حقیر خود را حلال کنید. شما ای خواهرانم، از شما به خاطر زحمت های مکرری که به شما داده ام پوزش می طلبم و معذرت خواهی می کنم و از شما می خواهم که حجاب اسلامی را رعایت کنید و فرزندانتان را خوب تربیت کنید. با مردم خوش رفتار باشید و هر چه شما کردید مادر مهربانم نگذارید ناراحت شود و این را بدانید اگر خدای ناکرده حجاب را رعایت نکنید خون شهدا را پایمال کرده اید و ریختن خون شهدا بدون حجاب شما بی معنی و بی فایده است. و شما ای همکلاسیانم در طول12 سال تحصیلم از من به خاطر بد رفتاری هایم در گذرید و سنگر مدرسه را حفظ کنید که اگر شما دانش آموزان سنگر مدرسه را حفظ نکنید سنگرهای جبهه خود به خود خراب می شود.
و شما ای همسایگان و همشهریان و دوستان و آشنایانم از بدی های من که در کوچه و محله داشته ام درگذرید و مرا عفو کنید و مرا ببخشید و بدانید که انسان جایزالخطا است و ممکن است هر گناه و اشتباهی از او سر بزند. پس مرا ببخشید و از من راضی شوید و شما ای ملت ایران امام را تنها نگذارید. پیرو او باشید مبادا در بین شما کسی باشد که راضی به صلح باشد و بدانید که به قول امام صدام باید نابود شود و بدانید که نابودی صدام به دست شماست و از جنگ نهراسید و از کشته شدن نترسید. چون انسان یک مرگ دارد و از دست مرگ نمی تواند فرار کند پس چه بهتر که مرگ او با عزت باشد.
ای جوانان عزیز من می دانم که شما امام را تنها نمی گذارید و ایثارگرانه در هر نقطه ای که امام دستور بدهد وارد عمل می شوید و از جنگ و مرگ هراسی ندارید. لکن این نکته را به آن دسته از جوان هایی می گویم که اسیر امیال نفسی و دنیا شده اند و آن این است که این کار بسیار ناجوانمردانه است که کسی بتواند در جبهه حضور داشته باشد ولی شرکت نکند. ای کسانی که اینطور هستید بدانید که من هم چون شما آرزو داشتم که روزی زن و فرزند و خانه داشته باشم ولی آرزویم بر شهادت و رسیدن به خدا بیشتر بود و سعی کنید دوستی خدا را با دوستی پدر و مادر و زن و فرزند و مال دنیا عوض نکنید.
ای پدر و ای مادرم جنازه بی روح مرا در کنار گلزار عباس دفن کنید و برای من رخت سیاه نپوشید. چون شهادت از عروسی برای من شیرین تر و بهتر است و جداً راضی نیستم که رخت سیاه بپوشید و برای من خودزنی کنید. بلکه چنان باشید که همسایگان و حتی ملت ایران از شما درس بگیرند و اگر جنازه من به دست شما نرسید هرگز راضی نیستم که برای من صورت قبر درست کنید و از آن کسی که برای من صورت قبر درست کند راضی نیستم و برای من در سر قبور شهدا حسین قاسمیان، عباس دهقان و حسین نبی زاده و دیگر شهدا گریه کنید و هرگز ناشکری نکنید و شکر خدای را بجا آورید. اگر شما صبر کردید و دست به سوی خدا بلند کردید و گفتید که من راضی به رضای تو، آنوقت است که اجر شما ضایع نمی شود. و از من نماز و روزه قضا شده است که آن ها را بگیرید تا از عذاب الهی مصون باشم. در خاتمه از آن دسته از عزیزانی که وقت خود را صرف و به وصیت نامه حقیر گوش داده اند معذرت می خواهم و از همه طلب پوزش می کنم و تقاضا می کنم اگر از من طلبی دارند به خانه ما مراجعه کنند و از من راضی شوند.
والسلام علیکم و رحمته ا...و برکاته
برادر حقیر و کوچک شما
ثبت دیدگاه