وصیت نامه شهید محمود زارعیان
((وقا تلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله)). (بقره 20و19)
با کافران جهاد کنیدتا فتنه و فساد از روی زمین بر طرف شود و همه آییین دین خدا باشد.
به نام خدا که جان بخش و جان ستان است
صلوات خداوند بر تمام رسل از حضرت آدم تا حضرت خاتم، و سلام بر ایمه معصومین از مولا علی (ع) تا بقیه الله اعظم و نایب بر حقش امام خمینی و سلام بر امت راستین امام ودرود خدا بر شهدای عزیز، ترسیم کنندگان راه سعادت و معلولین و مجروحین و اسرا که با اسارت جان روح را به معراج می فرستند . و اینک من باب وظیفه شرعی ، وصیتی از این قرار می نویسم:
ابتدا شکر خدای را که ما را در زمانی قرار داد که در پرتو نورافشانی حکومت اسلامی قرار گرفته و پای اجابت در مسیر ولایت فقیه نهادم و سربازی از سربازان جانباز خمینی گردیدم ، انشاءالله مورد قبول درگه الله باشد.
آنانکه نمی دانند بدانندمسیری که پیمودم از روی شناخت صحیح و معرفت کامل بوده است و سبب امر این است که با گوش دل ندای مظلومانه حسین (ع) که طلب یاری می کرد را شنیدم و به یاری فرزندش امام خمینی شتاب نمودم ، باشد که مورد قبول درگاه خدا باشد.
و بدانید که کارخانه آفرینش عجیب، انسان را آفریده و گوهری گرانبها به نام اراده در وجود او به امانت گذاشته است و بدین سبب است که انسان می تواند (اما شاکرا اما کفورا)
شود ، می تواند هابیل و یا قابیل شود ، می تواند ابراهیم و یا نمرود شود ، می تواند موسی یافرعون شود، می تواند علی یا معاو یه شود ، می تواند حسین یا یزید شود ، خلاصه می تواند فرشته گونه شود، و یا از حیوان پست تر (اولئک کالانعام بل هم اضل ) شود
پس سفارش می کنم شما را به صراط المستقیم . و به هر حال هر دو راه به یک جا ختم می شود و آن مرگ است که گریبان هر دو را می گیرد پس ای انسانها تا بهار عمر به خزان نزدیک نشده ، تا در دیار خاموشان سکنی نکرده اید ، تا کشتی حیات به ساحل نرسیده ، تا گیسوان هم چون مشک و معطر جلوه کافوری به خود نگرفته و سپید نشده ، تا قامتهای رعنا در زیر بار حواد ث به خمیدگی و سستی میل نکرده ، تا فرصت با قی هست تا توانید بگذارید و بگذرید ، ببینید و دل مبندید ، چشم بیندازید و دل مبازید و با اعتماد بر قدرت و عظمت الهی از بدیهای روزگار خود را بیمه نمایید .در تمام شئون زندگی بر خدای توکل کنید که خدا بهترین حافظ و مهربانترین نگاهبانان می باشد از انجام او امر الهی و تکالیف انسانیت کوشا باشید بر عقل خود مسلط باشید ، و زمام عقل و اراده را به دست هوی هوس ندهید ، هرگز دین خود را به دنیا مفروشید و آخرت را فدای هوس شهوت نکنید ، و از دنیا به عنوان کشتزاری برای آخرت استفاده نمایید ، "الدنیا مزرعه الاخره " و از امروز به فکر فردا باشید ، در عملیات بردبار و آهنین پیکر باشید. در آموزشگاه زندگی طوق عبدی را به گردن نهید و عبدالله باشید تا به لقاء الله برسید . در طهارت نفس و تهذیب اخلاق کوشا باشید و قدم از محیط عفت و تقوا بیرون مگذارید که در بند شیطان می افتید ، و آن گونه باشید که دنیا برایتان چون فقس برای مرغ باشد و وقتی مردید قفس بشکند و به سوی بهشت پرواز کنید . بشر ، دراز آرزو و کوتاه عمر هست،بیایید و رشته آرزوهای زوال پذیر را از پای باز کرده واز اسارت آرزوهانجات یابیم و تنها یک آرزو را دنبال کنیم و آن لقائالله باشد . آن را برنامه زندگانی خود قرار دهید چون که قرآن مجید نا گفته ای فرو نگذاشته تا دیگران بگویند و فصلی ناقص بر جای ننهاده تا کسی تکمیل و تمامش کند.
پستیها و بلندی های تاریخ درس زندگی فرا گیرد. همیشه در پیرامون چراغ هدایت (ولایت فقیه) زانو بزنید از ظلمات ، جهل و کفر به دور مانید به جنازه هایی که هر روز از پی چشم شما می گذرد فکر کنید ، به این وصیت نامه ها فکر کنید که صاحبانش دیروز در کنارتان بودند و امروز در بادی خموش گورستان آرام آرمیده اند، عزیزانی که خدا به آنها ثروتی عنایت کرده بدانید که دو شریک نا مهربان ، یعنی وارث و حوادث در انتظار فرصت است تا وقت است
در راه خدا انفاق کنید . معلمین عزیز که با کودکان سر وکار دارید ، قلب کودکان چون زمینی است که کشاورزان هنوز خاکش را دست نزده اند و اسستعداد همه چیز در اندرونش نهفته است، کوشا باشید ونگذارید که تخم های هرزه در آن مزرعه خانه و گیاهان فاسد ازآن بروید . دانشجویان عزیز ، علمی را بیاموزید که به جامعه سود رسانید ، یار و وفادار امام باشید .
پدرم ، مادرم :زحمات شما فراموش نمی شود اما بدانید که چه زیبا امانت را به صاحبش تحویل دادید . از اینکه نتوانستم در دوران پیری شما عصای دستی برایتان باشم شرمنده هستم و از خدا برای شما سلامتی و موفقیت خواهانم و می دانید سر انجام همه مرگ است پس چه زیباست که این مرگ شهادت باشد . از کلیه کسانی که از من حقیر خطایی دیدند عذر خواهی کرده ، طلب بخشش می نمایم . برای آمرزش گناهانم دعا کنید. پانزده روزه قضا دارم ، طلبکار یا بدهکاری سراغ ندارم ولی اگر کسی ادعا کرد بدهید . از مال دنیا به جز چند جلد کتاب چیزی ندارم ، آنها را اگر نمی توانید استفاده کنید به یکی از کتابخانه ها تحویل دهید ، از برادرم رضا عذرخواهی نموده و از خدا درخواست می کنم که عمرم را در خاک و خون میدان پیکار به پایان رساند و از فضیلت شهادت نصیبم نماید تا آن جهان گلگون کفن و سپید روی از خاک برخیزم.
دوستدار شهادت : محمود زارعیان
جزیره مجنون 27/12/1364
ثبت دیدگاه