شناسه: 345876

وصیت نامه شهید علی اکبر یزدانی

به نام خدای بزرگ که او همان رحمان است وهم رحیم وبا سلام به امام عزیز وشهیدان گلگون کفن وسلام بررزمندگان سلحشور وغیور وبا درود وسلام بر مجروحین ومعلولین جنگ تحمیلی وصیتنامه خود را آغاز می کنم .
من برای رضای خدا وبرای یاری کردن دین اسلام ورهبر عظیم الشان انقلاب آمده ام وهدفی غیر از این ندارم همانطور که شهیدان انقلاب اسلامی ودیگر شهدا وهمه از روی آگاهی وشناختی که داشتم آمدم ومی دانم که منجی تمام انسانها اسلام است وپدر ومادر عزیز دست شما را می بوسم وبرایتان از خدای بزرگ رحمت وصبر خواهانم. 
شما من را حلال کنید چون من خیلی شما را اذیت کردم وشما خیلی برای من زحمت کشیده اید انشا الله که مرا ببخشید  . پدر ومادر عزیز شهید گریه نمی خواهد شما اصلاً گریه نکنید واز خدای بزرگ بخواهید که گناهان من را بخشیده باشد . خواهر عزیزم غصه مخور این را بدان که همین سیاهی چادر تو از خون من برنده تر است . 
برادر جان علی اصغر هر چند که کوچکی ، خود را به ایمان مسلح کن که قدس در انتظار است برادران امیدوارم که به خوبی  خودتان مرا ببخشید ودعای خیر برایم بکنید. 
پدر جان من از هیچ کس بدی ندیدم هر کس که از من بدی دیده است انشا الله که بخوبی خودش مرا ببخشد .
ای کسانیکه برای من غصه می خورید ، اصلا غصه نخورید چون خون من از هیچکدام از شهیدان رنگین تر نبود . برادرانی که مرا می شناسید ، برادرانی که در تشییع من شرکت فرمودید ، برادرانی که در مجلس ختم من شرکت دارید ، راه من را ادامه دهید راه من راه اسلام است همینجور نگوئید علی اکبر جان راهت ادامه دارد ، نه راه من آنجا ادامه ندارد راه من در جبهه های نبرد حق علیه باطل ادامه دارد . 
الان امروز روز چهارمحرم است (29/6/1364) خوشا به حال کسانی که در ماه حسین شهید شدند.
پدر ومادر عزیز اگر جنازه ای داشتم که آن را در قبر بگذارید اگر هم جنازه ای در کار نبود من هم مثل شهدای بی مزار یکی به آنها اضافه می شوم وناراحتیم این است که من بیش از این نتوانستم برای اسلام خدمت کنم .
پدر جان ومادر جان من از شما خیلی راضی هستم که من را با زحمتهای بسیار زیاد بزرگم کردید ودر راه اسلام دادید ول شما هیچ ناراحت باشید شما خوشحال باشید که اینجور جوان بی قابلی را در راه اسلام دادید اسلام قابل بیش از اینها را دارد .
از پدر پیر دلخسته ام می خواهم که استراحت کند ، زیاد خود را در رنج وعذاب قرار ندهد . از مادر عزیزم می خواهم که برای من گریه نکند مهمیشه به یاد شهیدان این انقلاب اسلامی باشد من از هیچکدام از شهداء عزیزتر نبودم .
پدر ومادر جان امیدوارم که هدیه شما را که به خداوند وحضرت مهدی (عج) وامام عزیزمان اهداء نموده اید قبول کند ونیز من به آرزوی خودم رسیدم ولی آرزوی من بیش از این بود، باید کافرین از وطن عزیزمان بروند .
انها که کافر هستند وکافر هم باید  نابود گردد . انشا الله که زودتر نابود خواهد شد.
پدر ومادر عزیز وبرادر عزیز وخواهر عزیز از همین جا با شما خداحافظی می کنم وشما را می سپارم به خداوند بزرگ وبا دعای همیشگی وصیت خود را به پایان می رسانم .
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.
علی اکبر یزدانی مورخ:29/6/1364

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه