وصیت نامه شهید علی کوهی
وصیتنامه ام را را در حالی شروع می کنم که چند روزی بیش به عملیات نمانده ومن تاکنون چند بار که به جبهه آمده ام لزوم وصیت نامه را احساس نمی کردم ولی الان ضرورت می دانم که وصیت نامه چند جمله ای بنویسم .
((ان الله شتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه و...))
((بسم رب الشهدا اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له واشهد ان محمداً عبده ورسوله ))
شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق علیه باطل شرکت کنم وآنچه را که دارم در طبق اخلاص نهاده تقدیم ایزد منان کنم وآنچه حسین ویارانش وتمام رزمندگان صدر اسلام پروانه وار دور آن می گشتند من هم آن را باز یابم یعنی شهادت .
آیا کسی به خود اجازه می دهد که با چشم خود ببیند که متجاوزین وجنایتکاران دست به سوی اسلامش وکشورش دراز کردند و می خواهند آن را نابود کنند سکوت اختیار کند ودست روی دست بگذارد وهیچ عکس العملی از خود نشان ندهد من آمدم تا در این راه جان خود را اهدا کنم آمدم تا صدای عزیزانی را که به فراز خاکریزها سر می دادند وشهید می شدند سر دهم ، آمدم تا این آتشی که در درونم شعله وراست خاموش کنم واز خدای بزرگ در این راه یاری می جویم .
براران ، دوستان وآشنایانم از شما می خواهم هر کس از من ناراحتی دیده است مرا ببخشد وحلالم نماید که من هم شما را حلال می کنم . ای مادرم مبادا از رفتن فرزندت به جبهه وشهادت او ناراحت شوی که زینب در روز عاشورا تحمل 72 شهید را نمود وبه همه شماها وصیت وسفارش می کنم که امام عزیز را فراموش نکنید وقدر او را بدانید وهمیشه برای سلامتی وطول عمر ایشان دعا کنید ووصیتم به همکلاسانم وهمسالانم این است که جبهه های جنگ را خالی نگذارند وبیایند مباداسنگر شهیدان خالی بماند .در پایان از شما می خواهم برای آمرزش من دعا کنید تا خداوند بزرگ از تقصیرات من درگذرد .
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
امام را دعا کنیدمهدی را صدا کنید
کوهی ـ پنجشنبه 10 بهمن ماه ـ سال 1364
ثبت دیدگاه