وصیت نامه شهید علی اصغر دوشا
بسم ا... الرحمن الرحیم و بسم رب الشهداء و الصدیقین
« و لا تحسبن الذین قتوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »
(نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا روزی می خورند. )
نخست با ذکر نام خداوند سبحان ، یاری دهنده مؤمنان و در هم کوبندۀ مستکبران . به نام او که راهش هزاران شهید مجروح و معلول داده با درود و سلام فراوان حضور مقدس پیامبران و معصومین وبا درود بر امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی ، این پیر جماران و قلب تپنده محرومین جهان و درود و سلام به شهدای گلگون کفن تاریخ اسلام بالاخص شهدای انقلاب اسلامی امت حزب ا... و خانواده ام ، وصیتم را آغاز می کنم.
منظورم از نوشتن بر وصیت نامه ام نبود اما به گفتار امام عزیز بر خود واجب دانستم چند کلامی بنویسم .
اول خدمت مادر عزیزم این یاری دهندۀ دین و این اسوه ایمان و شهامت و صیر سلام عرض می کنم و امیدوارم که دوری من از شما باعث قوی تر شدن ایمانتان گردد. مادر عزیز همچنان که در طول زندگی پر مشقت و سخت خود این صفات را داشتید ، همانطور حال نیز باید به همه ثابت کنید و به دشمنان اسلام و میهن بفهمانید که ایثار یعنی چه ؟ و هدیه کردن پسر دیگرت که این هم امانتی بیش نزد خدا نبود یعنی چه ؟ مادر مهربانم می دانم که چه مصیبتها در زندگی خصوصاً در رابطه با من کشیدی از موقعی که جنینی بیش نبودم تا وقتی که پا به عرصۀ گیتی گذاشتم و مدت کوتاهی هم زندگی کردم همه این دوران را متحمل بزرگترین سختیها گشتی و چه صبرها در این مدت از خود نشان دادی که گفتن یک یک آنها حتی در کتاب بزرگی هم گنجایش نخواهد داشت .
آفرین بر تو ای مادر فداکار و ما چه فرزندان قدرنشناسی بودیم که این گونه عمل کردیم . مادر مهربانم از تو می خواهم که از من راضی باشی و اگر می بینی اکنون در این دنیا نیستم بدانکه خودت مرا اینطور تربیت کردی و به نماز اول وقت و خواندن قرآن سفارش می کردی . مادر عزیزم بدانکه تا آخرین لحظه به یاد تو بودم و هیچ وقت فداکاریهایت را فراموش نکردم و مداوم در فکر جبران خوبیهایت بودم و هیچ وقت نتوانستم حتی یک لحظه از این خوبیهای شما را جبران کنم ولی تنها امیدم به آخرت است که اگر خداوند مرا شهید قبول کرد بتوانم جبران کنم.
و اما پدر عزیز و دلسوزم . سخن با شما کمی مشکل است . می دانم این داغ بسیار سخت است . پدر جان مبادا که کمر خم کنید همانطور که قبلاً مقاوم بودید در این فراز زندگیتان نیز صبر داشته باشید و با صبرتان دشمنان را به ستوه آورید . پدر جان دوست دارم جنازه ام با لباس مبدل بسیجی شما در کنار خاک برادرم به خاک بسپارید و از طعنه دشمنان نهراسید .
نهایت و اوج محبت ، فانی شدن در معشوق است و من فانی فی الله هستم همه باید برویم که انا الله و انا الیه راجعون.
سخنی نیز با برادرانم دارم . در زندگی بجز رضای حضرت حق را در نظر نگیرید و هر چه می گویید و می کنید با رضای او بسنجید . پیام رسان خونم باشید و بخاطر یک شهید خود را میراث انقلاب ندانید . منت بر مردم نگذارید که مثلاً ما از خانواده خود 2 شهید دادیم و اگر نتوانستند حق برادری را برای شما ادا کنم حلالم کنید و من همه را بخشیدم ، امیدوارم شما هر مرا عفو کنید تا خدا مرا ببخشد.
مقداری پول نیز در بانک دارم نصف آن را بر ایم نماز بخوانید و بقیه آنرا صرف مجلس ابا عبدالله کنید . اگر کسی از من طلب داشت به او بدهید و از طرف من از همه حلالیت بطلبید.
سخنی با مردم دارم . ای مردم شهید پرور دعای امام را فراموش نکنید . جبهه ها را پر کنید و نگذارید که هر روز این منافقان از خدا بی خبر فاجعه ای به بار آورند . ای دوستان پایگاهها و مساجد محل را خالی نگذارید و با کار خود مشت محکمی به دهان آمریکا و یاوه گویان بزنید .
من از همه دوستان و آشنایان و هم کلاسیهایم حلالیت می طلبم و در پایان ، طول عمر امام عزیز و پیروزی رزمندگان را از خداوند بزرگ مسألت دارم .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .
علی اصغر دوشا 23/2/1367
معراج : 4 خرداد 1367
مشهد : شلمچه
مدفن : 7 مرداد 74- گلزار شهدای فیروز آباد
ثبت دیدگاه