وصیت نامه شهید علی محمد جهازی بغدادآبادی
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان وبا سلام ودرود بر مهدی موعود (عج) ونایب بر حقش امام خمینی بت شکن وسلام بر شهیدان به خون خفته وبا سلام بر تمامی رزمندگان در این هنگام که تمامی جهانخواران به پای خواسته اند تا انقلاب اسلامی را به زانو در اورند وظیفه ما دفاع از انقلاب اسلامی است چون واقعاً این انقلاب حامی مستضعفان است .انسان همان طور که روزی متولد می شود روزی هم عمرش خاتمه می یابد وانسان مانندیک خوشه گندم است که مراحل زیادی را پشت سر می گذراند پس خداوند مرا مانند خوشه گندمی قرار ده که شکم گرسنه ای را سیر می کند .پس ای مردم شهید پرور مهریز ، وظیفه ومسئولیت شما در برابر خون شهداء در هر عملیات بیشتر می شود وشما هستید که باید جای خالی این شهیدان را پر کنید واما چند کلامی با خانواده ام، مادرم بگذار تا با شهادتم زندگی خاموش را روشن کنم مادرم من از بین تمام رنگها ، سرخ واز بین تمام گلها لاله را واز بین تمامی باغ ها گورستان را واز بین مرگ ها، شهادت را پذیرفتم.مادرم وپدر عزیزم ، من از شما خیلی معذرت می خواهم که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم وامیدوارم که مرا ببخشید واز شما خواهشی که دارم این است که در مرگ من اصلاً گریه وزاری نکنید واصلاً لباس عزا بر تن نکنید که من راضی نیستم.
وای خواهرانم وبرادرانم امیدوارم که مرا فراموش نکنید ودر مرگ من هم گریه وزاری نکنید واز خواهرانم می خواهم که با حجابشان وبرادرانم با برداشتن سلاح من راه مرا ادامه دهند وهمیشه در جامعه سربلند سرافراز زندگی کنند . ای مادرم من نمی گویم که گریه نکنید، گریه بکنید اما به شرط این که برای امام حسین وعلی اصغر وعلی اکبر گریه کنید وهر وقت خواستی به یاد من گریه کنی به یاد حسین (ع) باش که در روز عاشورا مادر نداشت، به یاد علی اصغر گریه کن که در تشنگی گلوی او را نشانه رفتند .
ماما ای پدرم که ای سرورم چه بگویم که در شأنت باشد به خدا در برابر ت شرمنده ام که حق تورا به خوبی انجام نداده ام چون می دانم که چقدر زحماتی از کوچکی تا امروز برایم کشیدی می دانم چه سختیهایی را متحمل شده ای اما افسوس می خورم که چرا لایق انجام وظیفه نبوده ام واز برادرم احمد می خواهم که چنان فرزندانش را در خط اسلام به بار آورد که بتواند در راه اسلام پیش قدم باشند وبتوانند برای اسلام خدمت کنند ووصیتم به اقوام وآشنایان این است که مرا مورد بخشش قرار دهند هرچند که بدی از من دیده اند اما می خواهم که مرا ببخشند واز مردم شهید پرور مهریز هم می خواهم که مرا مورد بخشش قرار دهند . می دانم که خیلی از من ناراحت هستید وخیلی از من بدی دیده اید اما من تنها خواهشی که دارم این است که مرا ببخشید واین نکته را هم می خواهم به شما پدر ومادرم عرض کنم که اگر جسد من مفقود شد مانند آن شیر زنی باشید که وقتی سر پسرش را به سوی او انداختند آن زن سر را برداشت وبه سوی دشمنان پرتاب کرد وگفت من هدیه ام را در راه خدا داده ام وکسی که چیزی را به کسی هدیه کرد دیگر طلب نمی کند ودر خاتمه ضمن طلب بخشش از دوستانم که واقعاً مانند برادری برای من بوده اند می خواهم که هر کس طلبی از من دارد به پیش برادرم رود وهر مقدار که طلب دارد از برادرم بگیرد واز دوستانم تنها خواهشی که دارم این است که مرا ببخشند وراه مرا ادامه دهند ونگذارند که سلاح من بر روی زمین بیفتد.
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام.25/9/1365
ثبت دیدگاه