وصیت نامه شهید محمد دهقان منگابادی
بسم الله الرحمن الرحیم
هر لحظه به فکر این هستم که مشغول گذراندن آخرین لحظات عمرم هستم ولی عجیب اینکه نمی توان تشخیص داد که آخرین ماه است یا هفته و یا روز و حتی آخرین ساعت عمرم را می گذرانم.
با خود می گویم چون آرپی جی زن هستم ممکن است بعد از شکار چند تانک هدف توپخانه دشمن قرار بگیرم و گلوله ای سنگین همچون تیغ کین سرم را در یک آن از تنم جدا کند. همچنین هر عضوی از بدنم را به چند عضو تقسیم کند که برایم فرقی ندارد. برای خشنودی خداوند هر چند رقم را دوست دارم و از مزه شیرینی و بسی شیرینی آن لذت می برم.
و اما پدر و مادر عزیز بابت گرفتن مراسم سوم و هفته و چهلم و سال و امثال این مراسم که از نظر سیاسی ضروری نبود قطعا وصیت می کردم که از انجامش خودداری کنید و اگر قبل از آوردن جسدم یا پاره ای از جسدم به وطنم مادرم فوت کرده است خواهشمندم مرا گمنام به خاک بسپارید البته اگر جسدی دستگیرتان شد ولی باز مسئله به خاک سپردنم را پیشنهاد می کنم نه وصیت.
به امید اینکه در آینده ای نزدیک اسلحه به دوش بکشید و با خشمی تمام، همچون شیری خروشان وارد صحنه کارزار شوید و بر دشمن خدا و رسول و بر علیه خدایان دروغین مردانه وار بجنگید و نابودشان سازید.
همگی شما را به خدا می سپارم. والسلام . محمد دهقان منگابادی .
ثبت دیدگاه