وصیت نامه شهید حسن زارع بیدکی

(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)
مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند ودر نزد خدا روزی می خورند.
.(ان الله الشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیا الله فیقتلون ویقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه والانجیل والقرآن ومن او فی بعهده                     من الله فاستبشرواببیعکم الذی بایتم وبه ذالک هو الفوز العظیم)
همانا خدا خرید از مؤمنان جانها وما لهای ایشان را که برای ایشان است بهشت جنگ کنید در راه خدا پس بکشید وکشته شوید وعده ایست بر او حق در تورات وانجیل وقرآن وکیست وفادارتر به عهد خدا پس شهادت باشد سود گرانی که سودا نمودید واین است آن رستگاری بزرگ...
درود بر حسین بن علی (ع) که تاز میدان جهاد وشهادت واسوه شهامت وشجاعت وسلام بر پیروان صدیقش که چون پروانه گرد شمع دور حسین جمع شدند وعاشقانه سوختند ... وبا درود به رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خمینی وبا درود بر تمام شهیدان راه حق وآزادی . وشما ای رفقای عزیز از شما می خواهم که مرا ببخشید ودر سنگر مسجد وپایگاه وبسیج سپاه با شیطان وعمالش مبارزه کنید.وخلاصه ای مردم شهید پرور مهریز به هر صورت چیزی از من دیده اید مرا ببخشید به امید پیروزی هر چه زودتر حق بر باطل .وچند وقتی وقتی است که دلم پر پر می کند ومی خواهم به جایی بروم که جای حقیقی من است چند وقتی احساسی در دل دارم که نمی توانم در اینجا بمانم ، دوست دارم به آن جایی بروم که شهدا رفتند ، بهشتی ها ، رجائی ها وباهنرها وسید مهدیها وعلی زارع ها رفته اند حال که چنین است دیگر روح طغیانگر اجازه نمی دهد که در دنیای لبریز از دشمنان بمانم . دیگر نمی توانم به خودم اجازه دهم که در این دنیا بمانم این دل وروح وجان من پرپر کنان عاشق است ، مانند تشنه ایست که به آب احتیاج دارد .
خواهرم وبرادرم مواظب فرزندام باشید کاری کنید آنها را افرادی مؤمن ومعتقد به قرآن واسلام بار آورید که این فرزندان هستند که آینده ساز این انقلاب هستند وتو ای پدر عزیزم ، شما پدر با مادر خدابیامرزم زحمت کشیده اید، مارم که مرد شما من را به سن 18 سالگی رساندی وباید من را ببخشید اگر من یک کاری بد کرده ام واجر شما را در بهشت خواهم داد تو ای مادر عزیزم همین طور تو ای برادر عزیزم باید مانند حسین باشی وادامه دهنده راه من باشی که امام حسین پیکر برادش و سرش را در دامن گرفت وشما نبودی که بیایی در بالین من ومن به شهادت خودم رسیدم وتو هم انشا الله کارهای خوب می کنی ودر بهشت با هم هستیم وتو ای خواهر عزیزم که به جای مادر عزیزم هستی تو باید مانند زینب باشی وقلب تو مثل کوه باشد وهیچ ناراحت نباشد وبه راه خوب رفته ای وجای من خوب است وتو ای مادر ، مادرم شما هم من را بزرگ کرده اید وخیلی زحمت کشیده اید ومن یادم هست وامیدوارم که شما در مرگ من زیاد ناراحت نشوید چون من به شهادت رسیده ام ... .
وشما ای مردم شهید پرور خدای ناکرده یک وقت کاری نکنید که امام را تنها بگذارید واگر شما این امام بزرگوار را تنها بگذارید خون این شهیدان را پایمال کرده اید ودر قیامت از شما می پرسند که چرا ؟ شما این امام را دعا کنید ودعای امام را از یاد نبرید .
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی خمینی را نگهداراز عمر ما بکاه وبر عمر او بیفزا.
خداحافظ  حسن زارع    10/6/1361