وصیت نامه شهید علی اصغر زارع بیدکی
« یا ایها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»
باز گرد به سوی پروردگارت ای نفس مطمئنه در حالی که تو هم از پروردگارت راضی هستی وهم پروردگارت از تو راضی هست پس داخل شو در بندگانم وداخل شودر بهشتم .صدق الله العلی العظیم.
به نام الله پاسدار خون شهیدان ودرهم کوبنده مستکبران ویاری گر مستضعفان آن خدایی که اراده کرده است تا مستضعفان صاحب زمین شوند ووارثیان زمین گردند وسلام به تمامی اولیاء وانبیاء خداوند از آدم تا خاتم واز خاتم تا مهدی ونایب بر حقش امام خمینی ودرودی بیکران بر تربت تمامی شهداء از هابیل تا حسین واز حسین تا شهدای کربلای ایران وجنگ تحمیلی وسلام گرم به شما امت ایثارگروشجاع که هر قطره خون شهید ، خون در رگهای شما را به جوش می آورد وبه خون خواهی اصحاب حسین منسجم تر می کند وقتی ما اوراق تاریخ را ورق زنیم ، دو چهرة مشخص است یک چهره حق ودیگری چهره باطل یک عده که با نفس مطمئنه خود همراه وهمگامند وعده ای در مقابل آنها کسانی که هوای نفس اماره را مبدأ عمل خود می دانند وتنها شهوات وحیات مادری را مد نظر دارند آن پلیدانی که به نزدیک دینی مبتلایند وآینده را فراموش کرده اند وخلقت انسان را در حصار این جهان فانی می دانندمن از این مفتخرم که توانسته ام در این دوراهی راه اول یعنی راه انبیاء یعنی راه مخلصان خدا را انتخاب کرده ام ونتوانسته ام حق وحقیقت را مدافع باشم وبه راهی بروم که نایب امام فرمان می دهد ونایب امامم از مولایم امام زمان فرمان می گیرد وباید بگویم که آگاه بوده ام که در این راه شهادت وکشته شدن وجود داردوانتهای این راه به جز شهادت ارمغانی دیگر به همراه ندارد وشهادت در راه خدا را انتخاب کرده ام وتنها میراثی که از اولیا وانبیاء به ما رسیده است همین مرگ سرخ وشهادت است.
علت انتخاب این راه این است که مولایم علی (ع) درآخرین لحظات زندگیشان آن موقع که در محراب ضربت خوردند به جای شیون وکمک خواستن تنها این ندا را سر دادند که ( فزت ورب الکعبه) یعنی به خدای کعبه رستگار شدم .پس شهادت در نظرو دیدمولا علی (ع) بزرگترین افتخار وسعادت است پس ما که پیرو چنین مکتبی هستیم باید در شهادت ومرگ سرخ از هم پیشی بگیریم ونمونة دیگر در تاریخ اسلام موقعی است که فرزند جوان امام حسین (ع) بعد از ضربت خوردن زیاد پیش پدر باز می گردد وتقاضای شربتی آب می کند ، امام قبل از این که به علی اکبر جوابی بدهد می گوید پسرم برگرد به میدان که این بار به دست جدت دربهشت سیر آب می شوی وامام حسین کسی که قلبها به نامش می تپد شهادت را برای پسرش مژده می داند آیا جای شکی برای ما باقی می ماند که تنها مرگ سرخ وشهادت است که سعادت اخروی هر انسان را تضمین می کند ووقتی پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : (ما من قطره احب الی الله عزوجل من قطره دم فی سبیل الله)یعنی هیچ قطره ای پیش خداوند محبوب تر نیست از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود .
آیا هدف زندگی برای مسلمین به جز رضایت خداوند است ؟ آیا تنها آرزوی ما جلب رضایت خدا نیست ؟ پس چرا غفلت کنیم ؟ آیا وقتی پیامبر برای معرفی شهادت چنین جمله زیبایی می فرماید بر ما ننگ نیست که در بستر بمیریم در صورتی که مرگ حق است هر جا که باشی می آید سراغت وانسان از تنها چیزی که نمی تواند فرار کند همین مرگ است پس برای چه ما نشسته ایم که می دانیم کشور ما ، ناموس ما ، دین اسلام ما در خطر است .پس برادرم یک کمی فکر کن وتو ای خواهرم چه نشسته ای نگو من زن هستم ونمی توانم کاری بکنم ، دعا بکن نماز جمعه را فراموش مکن کمک پشت جبهه را فراموش مکن ، برو در بسیج خواهران آموزش نظامی ببین که اگر موقعی تمام مردها ی ما رفتند جبهه اقلاً تو بتوان از خودت واز محل دفاع کنی وتقاضای دیگر من به شما امت ایثارگر این است که مبادا امام را تنها بگذارید ونام خود را در ریف کوفیان ثبت کنید که در این صورت ننگی بر خود در نزد آیندگان به جا گذاشته اید .
یک نکته دیگر که هر لحظه در ذهنم تداعی می کرد ،می خواستم در لابه لای این چند سفارش از مادرم که سالها رنج وزحمت برایم کشیده است وشبهای زیادی خوابش را وقف آرامش من کرده است تشکر کنم هر چند زبانم نمی تواند از این زحمات قدر دانی کند .ازخدا می خواهم که اجری عظیم در قبال این زحمات به او عنایت کند ومادر عزیزم هر چه بگویی حق داری چون داغ فرزند برای مادر سخت است ولی خداوند این قدر به شما اجر می دهد که تشکر از آن از داغ من سخت تر است پس از شما می خواهم در تشییع جنازه ام گریه نکنید .به همسرم واخویهایم وهمشیره هایم دلداری بدهید ومادرم اگر یک موقع بلند با شما حرف زدم وبی احترامی نزد شما کردم من را می بخشید .از من راضی باشید.حلال بودی می طلبم ومادر جان هر چه شما کردید همسرم ، چون او مادر ندارد شما برای او نقش یک مادر را داشته باش .
وشما ای همسرم: این فرزندی که در شکم داری اگر دختر بود اسمش را معصومه بگذارید واگر پسر بود ابوالفضل وموقعی که توانست به ملاء برود حتماً بفرستید قرآن خواندن را یاد بگیرد .وبرود به مدرسه تا چند سالی که خودتان صلاح می دانید بخواند .
وهمسرم هرچند که من همسر خوبی برای شما نبودم از من راضی باشید وهمسرم یک موقع خیال نکنی بعد از من دیگر کسی را نداری خدا بالای سر شما هست ومن شما را به امید خدا گذاشتم ورفتم .مبادا خدای نکرده ناشکری کنی که خدا از تو قهرش بگیرد ، آن موقع باید تنها باشی پس به جای ناشکری کردن دعا بکن . نماز جمعه را ترک مکن ، دعای کمیل را حتماً برو اگر یک موقع حرف بلند به شما زده ام من را ببخشید واز من راضی باشید شما را به خدای بزرگ می سپارم .والسلام.
وشما ای اخویها اگر یک موقع بدی ، خوبی از من دیده اید من را ببخشید وراضی ندارم یک موقع در تشییع جنازه من گریه کنید به جای گریه کردن تبلیغات کنید ومادر وهمسرم وهمشیره هایم را دلداری دهید وامام را تنها نگذارید .والسلام .بدی خوبی من را حلال کنید .وشما ای همشیره هایم هر چند که من برادر خوبی برای شما نبودم از من راضی بلشید واگر می خواهید من از شما راضی باشم هر چه شما کردید همسرم ، همسرم را تنها نگذارید به او سر بزنید خداوند به شما اجری عظیم عطا فرماید.اگر یک موقع بدی ، خوبی از من دیده اید من را ببخشید .والسلام.
وشما ای پدر زن عزیزم از من راضی باشید وهر چه شما کرید درخشنده ، او را دلداری بدهیدکه خدای نکرده نا شکری نکند وخودتان هم مقاوم ومستحکم باشید .خداوند به شما اجری عظیم عطا کند .
وشما ای مادر زن عزیزم که راستی از مادر زن واقعی برای من وهمسرم برتری داشتید ، از من راضی باشید . از خداوند می خواهم به جای خوبی های شما اجری عظیم عطا کند .وبی بی صغری لازم به گفتن نیست که من بگویم هر چه شما کردید درخشنده چون موقعی که من بالای سر او بودم این جنین بودید حالا که دیگر معلوم است ولی هرچه شما کردید در خشنده او رادلداری بدهید ، دعای امام را فراموش نکنید ، رزمندگان را دعا کنید . والسلام.
دیگر عرضی ندارم از دائی ها وعمو ها وخاله حاجی وعمه معصومه وتمام فامیل وهمسایه ها حلال بودی می طلبم . از من راضی باشید خداوند شما را حفظ کند . واز دامادهایمان حلال بودی می طلبم ومادر عزیزم ، دو دانگ خانه درخشنده دارد یک دانگ دیگر هم به اوبدهید یادتان نرود.ومن 1000تومان نذر مسجد ابوالفضل دارم بپردازید. علی اصغر زارع مورخ :3/10/1365
ثبت دیدگاه