شناسه: 346888

وصیت نامه شهید غلامرضا اله آبادی یخدانی

بسمه تعالی
« ان الله لایغیر حتی یغیر و اما بانفسهم »
« همانا خداوند سرشت هیچ گروهی را عوض نمی کند مگر اینکه خود به تغییر سرنوشت خود اقدام کند ».
اینجانب بسیار خوشحالم که بعد از بیست سال تلف کردن عمرم خداوند به من آن توفیق را داد که در راهش قدم بردارم و به جبهه حق علیه باطل بروم و این درخت نوپای اسلام یعنی انقلاب اسلامیان که کمتر از عمرش می گذرد یاری کند و نیز بسیار خوشحالم که توانستم خونم را در این راه بدهم. برادران زندگی انسان بر یک محور تسلیل وار می چرخند و اگر انسان یک زمستان و تابستان از این طبیعت را دید نباید به این دنیا امیدوار باشد چونکه نیکان و صالحان عالم نیز به این طبیعت دل نبسته بودند و ما هم که خود را پیرو آنان می دانیم نباید به این دنیای غدار دل ببندیم و وابستگی ایجاد کنیم چنانکه شاعر می گوید:
در این دنیای بی ارزش چرا مغرور می گردی               سلیمان گر شوی آخر نصیب مور می گردی 
برادران و خواهرانم بیاییم لحظه ای در تنهایی به خود بیاندیشیم و ببینیم که آیا ما عزیزتر از مولایمان علی ( ع ) هستیم که در محراب عبادت و دهان روزه او را شهید کرده اند؟ و آیا ما برتر و بالاتر از فرزند فاطمه و فرزند برومندش علی اکبر هستیم که همگی در این راه جان دادند؟ پس بیاییم و بنگریم که آنها چگونه با این جهان برخورد کردند و ما هم راه فرزندان آنها یعنی راه مدنیها و دستغیب ها و هاشمی نژادها و مخصوصاً راه شهیدان دیارمان یعنی صدوقی ها را دنبال کنیم. و شما ای ملت مسلمان و همیشه در صحنه امیدوارم به این چند پیامی که برادر کوچکتان برای شما دارد گوش فرا دهید و آن را جامه عمل بپوشید.
اول اینکه این پیر جماران، این امام امت، این قلب تپنده ملت، این سرلوحه دار انقلاب و این مستضعفان جهان را در میان خود نگه دارید یعنی با دعاهای خیر شبانه و بعد از نمازهایتان این مرد بزرگ را که عالمی را به شگفت واداشت حفظ و صیانت کنید و دیگر اینکه رزمندگان را که همچون حجابی یاری نوامیس شما هستند دعاگو باشید و از خدا بخواهید که این جوانان هرچه زودتر از سنگرهای تاریک و مرطوب رهایی یابند و یک پیام هم برای بعضی جوانهای عزیز دارم و آن این است که اگر به جبهه ها نمی آیید لااقل از وظیفه خودشان که همان خدمت سربازی است شانه خالی نکنند و این خدمت به خلق که وظیفه هر شخص مسلمان است انجام دهند. من به خدا قسم برای بعضی از جوانها تأسف می خورم که چرا از جبهه ها گریزانند و ماهیت آن را درک نمی کنند چون معتقدم اگر آنها ماهیت و هدف رفتن به جبهه را دریابند دیگر سرازپای نمی شناسند و به کمک دیگر برادران رزمنده اشان می شتابند و در پایان یک خواهش از پدر و مادرم دارم و آن اینکه مرا ببخشید از اینکه نتوانستم در این مدت کوتاه خدمتی بکنم و من در پایان طول عمر امام امت را از خدای بزرگ خواهانم و شما ای ملت عزیز هرچه کردی امام امت، نمازجمعه و روحانیت متعهد.
والسلام¬ـ من الله التوفیق
غلامرضا اله آبادی

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه