وصیتنامه شهید امیدعلی زکوی
بسم رب الشهداء و الصديقين شرف بزرگ شهدا ورود به ضيافت الله است. «امام خمينى» سلام بر مهدى (عجل الله) و بر خمينى، روح خدا و بر ملت شهيد پرور ايران و پدر و مادرم. حال كه خداوند بزرگ اين نعمت بزرگ را كه ما در انتظارش بوديم، نصيبم كرد سپاسگزارم. از خداوند بزرگ مي خواهم من را در رديف شهداى كربلا قرار دهد. حال اى خانواده و دوستان گرامى، چند كلمه با شما عزيزان صحبت دارم. من شرمنده هستم كه نتوانستم محبت هاى شما را جبران كنم. پدر گرامى، اميدوارم كه اين راهى را كه من انتخاب كردم بر خود باليدن كنى كه دست پروده خود را در راه حسين (علیه السلام) قربانى دادهاى و چون ابراهيم كه اسماعيلش را به قربانگاه برد، شما هم فرزندت را در جبهه حق عليه باطل به پيشگاه خداوند تبارك و تعالى تقديم كردهاى و اميدوارم كه من را حلال كنيد. از مادر مهربانم تقاضا دارم آن شب هایى كه پاى گهوارهام رنج و بىخوابى متحمل شدى و از قوت جسمانيت شير به من دادى، حلالم كنى. از پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و دوستان مي خواهم كه بعد از مرگ من هيچ گونه تزلزلى در شما پيش نيايد، اين را از شما مي خواهم كه براى مردم الگو باشيد و از شما مي خواهم كه بعد از مرگ من با كمترين اشك و عزادارى و نپوشيدن لباس سياه من را در آن دنياى ابدى سپيدروى گردانيد. پيامى براى ملت شهيد پرور ايران دارم و آن اين است كه مبادا پشت امام را خالى كنيد. اگر خداى نكرده اين نهضت پايان نرسد شما را مسئول آن مي دانند و اين گناهى است كه بخشودنى نيست. در پايان عمرم از شما عزيزان حلاليت مىطلبم و التماس دعا دارم و شب هاى جمعه مرا فراموش نكنيد. (بسم رب الشهداء) خدمت پدر و مادر و برادران عزيزم سلام و درود بىپايان بر شما باد، اميدوارم من را حلال كنيد چون نتوانستم محبت هاى شما را جبران كنم. اميدوارم بعد از مرگ من هيچ تزلزلى براى شما پيش نيايد اين را بدانيد مسافرتى كه من رفتم در پيش پاى همه است ولى دیر يا زود دارد، اما بهتر است كه انسان در راه خدا اين مسافرت ابدى را طى كند. من رفتم فداى راه حسين (علیه السلام) شدم، با رفتن من از بين شما مي توانيد با خواندن اين وصيت جاى مرا پر كنيد. 1- چيزى كه براى يك خانواده مسلمان لازم است وحدت و هماهنگى هست آن را حفظ كنيد. 2- از برادران مي خواهم كه هميشه در زندگى کنار همديگر باشيد و از هر گونه كمك به پدر و مادرم در كارهاى كشاورزى و غيره كمك كنيد. 3- هميشه در راه خدا كار كنيد نه براى ماديات، چون ثروت براى شما ماندنى نيست. هميشه به ضعفا و خانوادههاى بىسرپرست كمك كنيد. هيچ فقيرى را در هيچ خانوادهاى نااميد نكنيد و از دادن خمس و زكات كوتاهى نكنيد. 4- با همسايگان چون يك برادر رفتار كنيد. 5- در برابر دشمنان اسلام و ضدانقلاب چون كوهى مقاومت كنيد و آنان را نابود كنيد، حتى اگر آن شخص فرزندتان هم باشد چون وظيفه مسلمان چنين است . 6- پدر و مادر و برادران، بعد از مرگ من مي خواهم كه الگويى براى همه باشيد. از عزادارى و لباس سياه پوشيدن خوددارى كنيد. 7- همسرم را بعد از من راضى نگه داريد. تا هر وقت كه خودش خواست بتواند پيش شما بماند و شما مي توانيد براى هميشه او را به عنوان يادگارى من پيش خودتان نگه داريد و هر موقع دلش خواست پيش شما بماند و شما او را سرزنش نكنيد و چون او جوان است او را بىحق نگذاريد، چون او يادگار من است، هميشه از حالش باخبر باشيد. 8- اميدوارم بعد از من بچهام را مثل بچه خودتان بزرگ كنيد، طورى كه يتيم بودن را حس نكند تا مي توانيد در تربيت او كوشا باشيد و تا مي توانيد به مدرسهاش بگذاريد. (بسم رب الشهداء) خدمت همسر مهربانم سلام، و درود بىپايان بر شما باد، اميدوارم از خداوند بزرگ تو هم زينبوار در مشكلات زندگى مقاوت خستگى ناپذير داشته باشيد و صبر انقلابى را پيشه گيريد تا پيروز شويد. همسر مهربانم، حال كه به خواست خدا چنين بود كه من و تو از هم جدا بشويم، اميدوارم مرا ببخشيد و حلالم كنيد، چون در موقع نشاط زندگى، يعنى در جوانى شما را تنها گذاشتم، چون بهترين موقع زندگى همان وقت جوانى است. حال كه من شما را در اين وقت كه شروع زندگى شما بود تنهايت گذاشتم، اميدوارم مرا ببخشيد و حلالم كنيد. مي دانم مرگ من براى همسرى مثل شما خيلى دشوار است، اما چه مي شود كرد، خواست خدا اين بود. چند شعر در مقام مادر شيون مكن مادر در مرگ خون بارم بگذر زمن ديگر عزم سفر دارم رخت حسين بر تن، عزم سفر دارم مشو دلگير پدرجان، شورى دگر دارم گريه مكن همسر، عزم سفر دارم يك خواهشى ديگر مادر ز تو دارم گر كشته گرديدم در جبهه اى مادر بهرم مكن شيون بهرم مزن بر سر يك پرچم سبزى در خانه زن مادر بهرم چراغان كن، شورى دگر دارم چون قاسم داماد بهرم حنا سازيد در هر شب جمعه بهرم به خود آريد شيون مكن مادر در مرگ خونبارم بگذر ز من ديگر شوق خدا دارم با تقديم احترام سرباز وظيفه اميدعلى زكوى
ثبت دیدگاه