وصیت نامه شهید ابوالفضل خالقیه
« و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »
سوره آل عمران آیه 169
به نام خدای بخشنده مهربان
« مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود ».
با درود و سلام به پیشگاه مقدس امام زمان ( عج ) و نائب بر حقش خمینی کبیر این پیر جماران و این فریادرس تمامی مستضعفان جهان و با سلام به تمامی رزمندگان کفرستیز اسلام که با ایثار جانشان از اسلام عزیز و کشور اسلامی ایران و ناموس مسلمین دفاع می کنند و با سلام به ارواح مطهر شهدای اسلام از شهدای کربلای حسین تا شهدای کربلای خمینی و با سلام به تمامی خانواده های شهدا که با از دست دادن بهترین سرمایه شان از اسلام عزیز دفاع کرده و پوزه دشمنان اسلام و کفر جهانی را به خاک مالیده و از کشته شدن فرزندانشان هیچ هراسی ندارند و با سلام بر پدر و مادر عزیزم که به مدت شانزده سال برای من حقیر زحمت کشیده اید امیدوارم که سلامت باشید و خداوند توفیق طاعت و بندگی در درگاهش را به شما عنایت کند و تو ای مادر عزیزم که با شیر پاکت مرا چون قاسم پرورش دادی که بتوانم راه جهاد در راه خداوند را برگزیده و عازم نبرد با دشمنان اسلام بشوم و شما ای پدر و مادر عزیزم اگر در گذشته از من بدی دیده اید از من راضی باشید و مرا حلال کنید.
وصیت دیگر من به خواهرانم و برادرانم این است اگر من به آنها آزار و اذیت رسانده ام باید مرا حلال کنند تا خدا مرا ببخشد. وصیت بزرگ من به خواهر بزرگم این است که می خواستم به تو بگویم تو من را بزرگ کرده اید و من تو را اذیت کرده ام باید تو خواهر مرا ببخشی.
ای مادر عزیز و پدر خدا یک فرزندی حقیر به شما داده است و آن فرزند را از شما گرفته است نباید شما ناراحت باشید که همچون فرزندی در راه خدا داده اید. مادر جان هر وقتی که من را تشییع می کنند تو در میان مردم گریه نکنی می خواهم مثل خانواده های شهدا دیگر باشید و در مراسم تشییع جنازه پسرشان شیرینی به مردم می دادند و با خدای خود می گفتند: ما همچون فرزندی به شما داده ایم.
مادر وپدر جان می خواهم در وسط تشییع جنازه من گریه نکنید و خیال بکن که پسرت داماد می کنی. پدر و مادر و خواهران و برادرانم شما لیاقت نداشتید که ببینید که برادرت را داماد می کنند. خواهران و برادرانم می خواهم در وسط تشییع جنازه من شرکت کنید و خوشحال و شاد باشید که آن منافقین کور دل بلرزند و کور شوند.
پدر ومادر عزیز و خواهران و برادرانم وصیت بزرگ دیگرم این است که شما پیرو روحانیت مبارز باشید و هر چه کردید در نمازهایتان دعای رهبر عزیزمان خمینی کبیر بکنید که خدا یار و نگه دار شماست. مادر عزیز می خواهم هر وقتی که من شهید شدم هر هفته به سر خاکم بیایی و یک جعبه شیرینی به مردم بدهید و به مردم بگویید که من همچون فرزندی داده ام. مادر جان و پدر یک روزی که نامه شما آمد که نوشته بودید من چهار هفته است که دعای ندبه می خوانم به خاطر شما رزمندگان،: که به خدا تو مادر به فکر رزمندگان و شهدا هستی و مادر میخواهم که هر هفته دعای ندبه بخوانی که خدا انشاالله پشتیبان شما خانواده های شهداست .
السلام علیک یا اباعبدالله.
مادر من تنها آرزویم شهادت بود که نصیبم شد که خدا را شکر می کنم.
وصیت به شما خویش و قومان این است که من را ببخشید به خصوص عمویم که باید حتماً من را ببخشید و مرا حلال کنید. وصیتم به شما رفقا این است که باید مرا ببخشید که در میان شما زیاد خوب نبودم و اگر من بد بودم باید مرا ببخشید.
والسلام
1/12/1362 ابوالفضل خالقیه
به امید پیروزی رزمندگان اسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
به امید دیدار در سرای آخرت
ثبت دیدگاه