شناسه: 347240

وصیت نامه شهید منصور زارع ده آبادی

بسمه تعالی
« و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء و لکن لاتشعرون »
« کسی را که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه او زنده جاوید است و لیکن شما این حقیقت را درک نمی کنید ».
به نام آنکس که همه چیزم از اوست، زنده بودنم و مردنم به دست اوست و به نام آنکه معبودم و معشوقم اوست. با درود فراوان به امام زمان منجی عالم بشریت و نائب برحقش امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی و با سلام فراوان به شهیدان راه حق و حقیقت که با نثار خون پاکشان درخت نوپای انقلاب را آبیاری کردند و با درود و سلام به رزمندگان کفرستیز کربلاهای غرب و جنوب ایران و با درود و سلام فراوان به پدر و مادر عزیزم و همچنین مردم شهیدپرور میبد سخن خود را آغاز می کنم:
ای انسانها بیایید لحظه ای فکر کنیم و ببینیم که آیا هدف از خلقت ما و زندگی کردنمان چیست. آیا بیاییم چند روزی زندگی کنیم و خوشگذرانیهای دنیوی را پشت سر بگذاریم و دنیا را به قصد نابودی ترک کنیم  یا اینکه زندگی ما هدفی را دنبال می کند؟ برادران و خواهران این دنیا به خدا قسم ناپایدار است چند روزی در آن خواهیم بود و باید خانه را به قصد دنیای جاوید ترک کنیم این خوشگذرانیها چند روزی بیش نیستند و انسان را با آن همه آرزوهایش ترک می کنند این تجملات و خوردوخوراکهای خوب ودر قصرها نشستن و این ظلمها و ستمها کردن سودی ندارد و انسان را به لب پرتگاه نابودی می رساند بالاخره برادران زندگی سخت است ولی باید تحمل کرد باید امیدوار بود. آری به خدا باید امیدوار بود تا سختی زندگی انسان را نیازارد. ای مردم شهیدپرور ایران ! لحظه ای به جبهه ها بنگرید و فکر کنید که به خدا قسم به قول امام عزیزمان این جبهه ها دانشگاه است. دانشگاهی که در آن هابیلیان درس می خوانند و درس می دهند دانشگاهی که علی اصغرها و حبیب بن مظاهرها فارغ التحصیل می شوند و در نهایت به هدف اصلی یعنی شهادت در راه خدا می رسند. برادران ! مرگ چیزی نیست که بخواهیم از آن فرار کنیم بالاخره چیزی است که به سراغ همه می آید پس چرا باید از مرگ وحشت داشته باشیم چرا هر کاری را انجام می دهیم ولی وقتی حرف از مرگ به میان می آید عقب برمی گردیم چون مرگ را درک نکرده ایم که اگر خواستیم درک کنیم باید به جبهه ها بشتابیم که در آنجا واژه مرگ عوض شده و به شهادت تبدیل گشته که فرزندانتان عاشقانه به سوی آن می شتابند و این درس را از کتاب آسمانیشان قرآن آموخته اند. کتابی که سعادت والای انسان را از قبل به انسان بشارت می دهد و تنها مکتبی که انسان را به سعادت اخروی می رساند این اسلام و این قرآن است پس بیاییم تا دنباله رو قرآن باشیم و اما سخنم به پدر و مادرم:
پدر جان ! در طول زندگیم تو برای من یک پدر واقعی بودی، سختیها و مشقت هایی که تو تحمل کردی به درستی درک کرده ام و امیدوارم که از من راضی باشی، باشد که روزی بتوانم زحمات شما را جبران کنم و اما ای مادر عزیز و دلبندم ! بعد از خدایم تو عزیزترین کس برایم بودی و من هرگز قادر نخواهم بود زحمات شما را جبران کنم به امید اینکه خدا به شما اجر و پاداش بدهد. ولی ای مادر در شهادتم خونسردیت را حفظ کن و مبادا کاری کنی که باعث خوشحالی دشمنان اسلام و امام و روحانیت شود. مادرجان ! گریه کن ولی برای امام حسین، گریه کن ولی برای علی اصغر امام حسین و در آخر مادر حلالم کن. و اما ای برادران عزیزم ! از شما می خواهم که در هیچ حال جبهه ها را فراموش نکنید مبادا شیاطین شما را فریب دهند تا اینکه شما از امام و روحانیت جدا شوید بدون شک به شما بگویم مادامی که شما از روحانیت جدا شوی شکست اسلام و زحماتی که از صدر اسلام تا کنون کشیده شده هدر می رود و شما در پیشگاه خدا مسئولید. و اما ای خواهران عزیزم ! در این برهه از زمان شما مسئولیت سنگینی به گردن دارید، حفظ حجابتان همانند خون شهیدانمان است پس شما با حفظ حجاب چشم دشمنان اسلام را کور کنید باشد که خداوند اجر و پاداش عظیمی به شما بدهد. در پایان از کلیه برادرانی که از من ناراحتی دارند خواهش می کنم که مرا حلال کنند و از برادرانی که پولی از من طلب دارند و یا پولی از کسی طلب دارم می خواهم که به پدرم مراجعه کنند.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
منصور زارع ـ 14/7/1362

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه