شناسه: 348771

وصیت نامه شهید سیدابوالفضل میرجلال الدینی

بسم الله الرحمن الرحیم
« الحمدلله رب العالمین و صلوة علی محمد وآل الطاهرین وعلی عبادالله الصالحین» .
با دورد به روان شهداء و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و معلولین انقلاب اسلامی.
من وصیت خویش را بنام الله یاور بی همتا ویاور مستضعفان آغاز کرده . خدایا من این مسئولیت
ووظیفه را در خود می بینم و من میدانم که اسلام در این زمان بیش از هر زمانی احتیاج به یاری دارد اگر خدا خواسته باشد میتواند دینش را یاری کند و آن را محفوظ بدارد . ولی هدف اساسی آزمایش انسانهایی است که به زبان ایمان آورده اند پس ای خدای بزرگ به ما توفیق بده تا بتوانیم این امتحان خطیر را به نحو احسن به پایان برسانیم . در این برهه از زمان اسلام به ایثار، خدمت وکوشش احتیاج دارد . اسلام محتاج خون است پیکر اسلام دچار کم خونی شده است و ما با ترزیق خون خویش این پیکر را هر چه بیشتر پرتوان ساخته تا به جایی برسد که این دین کامل در دنیا گسسته نگشته بلکه پر توان و نیرومند گشته و بگردد . سخنی چند با برادران دانش آموز : برادران دانش آموز و ای همرزمان پیام شهیدان برای برادران همکلاسهایشان این بود که ای عزیزان من هر چه شما کردید این انجمنهای  اسلامی در مدارس که ثمره خون شهید مظلوم بهشتی عزیز رجائی و باهنر است هر چه بیشتر این ارگان انقلابی را تقویت وحامی باشید . آیا میدانید که ما چطور استقلال بدست آورده ایم؟ ما با از دست دادن بهشتی که دست از بدنش جدا شده ، از دست دادن باهنر و رجائی که در آتش کینه توزان دژخیمان و مزدوران منافق سوختند و هرگز تسلیم ظلم و استبداد نشدند بدست آوردیم . و ای برادرانی که امید امام رهبر ضعفای زمین و زمان است هر چه شما  کردید در پیشبرد انقلاب فرهنگی کوشا باشید . و اما سخنی با پدر و مادر و خواهرانم : ای خانواده عزیز ، ای کسانی که فرزند خویش به جبهه فرستاده وتنها آرزویتان خدمت به اسلام و قرآن بود اگر شهید شدم مبادا ناراحت شوید شما شور وعشقی که درمن هست نمی دانید و میدانم که این لیاقت عظما راکسب نمی کنم ولی باید تذکر بدهم مبادا لب به سخن بگشائید که با شئونات اسلامی مغایر نباشد . ای پدر و مادر عزیز از من راضی باشید زحمتهایی برایم کشیدید ولی راضی نمی شوید که مرا با حالات ناراضی بودن از دست بدهید مرا از دست ندادید بلکه به دست معشوق و معبود خویش بسپارید. این اشعار را روی سنگ قبر  نقش ببندید : 
 
با خیل شهیدان حسین شد همراه                              چون شیر روانه شد سوی قربانگاه
آنان که به نور عشق پیوند زدند                                  هنگام شهادت همه لبخند زدند
با آه و فغان دیده افلاک گریست                                زان تیرکه بر قلب فلاوند زدند
در ضمن من را نزدیک پهلوی قبر برادر حبیب الله افتخاری به خاکم سپارید و عکس بزرگم و چند قطعه عکس کوچکم را روی قبرم بگذارید.  

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
11/11/1361سید ابوالفضل میر جلال الدینی

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه