وصیت نامه شهید علیرضا محمدزاده
به نام خدا
خدمت مادرم سلام عرض می کنم پس از تقدیم عرض سلام سلامتی شما را از
درگاه ایزدمنان خواهان و خواستارم امید است که حالتان خوب است و صحیح و
سالم باشید هرکس از حال من پرسید او را سلام دهید . من هم اکنون که دارم این را می نویسم 16/11/1364 در شهر خراب شده آبادان هستم . مادر شما به من پند و اندرز دادید و نصیحت کردید من هم از جان و دل گوش کردم . مادر سرنوشت من این طور بود مادر تا لحظه های آخر عمرم به یاد تو هستم و فراموشت نخواهم کرد تا جان در بدن دارم قسم بر جامه پاکی که از عفت به تن دارم من خواهر و برادرانم را خیلی دوست دارم اگر بدی بوده از من بوده نه از آنها . مادر جان من آن هدف را ندارم و با قلبی پر از آرزو در انتظار بودم که شاید روزی تو را ببینم . من در اینجا تنها هستم من در اینجا هیچ کس را ندارم جز خدا چون او را دارم همه چیز را دارم من از اینکه زندگی ام در حال پایان رفتن است هیچ احساسی ندارم . مادر در مرگ من نمی خواهم که حتی یک قطره اشک بریزید من در زندگی هیچ نبودم و هیچ نیستم و هیچ نخواهم بود . مادر من این را درک می کنم که مرگ من شاید باعث رنجش شما شود ولی تحمل کنید و اگر اسیر شدم با صبر و بردبار باشید مثل خانواده های دیگر که چهار سال در اسارت به سر میبرند فقط خدا را شکر کن . همان طور که امام گفت حدیث آنها که رفتند حسینی رفتند آنها که ماندند زینبی بمانند و گر نه یزیدیند .
والسلام
علیرضا محمد زاده
ثبت دیدگاه