وصیت نامه شهید جلال کفاش
بسم الله الرحمن الرحیم
« فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقاتل فی
سبیل الله فیقتل ان کیدا الشیطان کان ضعیفا » .
با درود بر حسین زمان امام خمینی و سلام بر تمام شهدا از صدر اسلام تا کربلای
ایران و درود بر رزمندگان اسلام .اینجانب جلال کفاش بر حسب وظیفه ای که داشتم خواستم که چند جمله ای را به عنوان وصیت بنویسم با آن که میدانم گناهانی که کردم خدا از من نمی گذرد ولی باز امیدوارم که خدا از تقصیراتم بگذرد و بتوانم به آرزوی خود که همان شهادت در راه خدا و اسلام و حفظ ناموس است برسم . اول از هر چیز که باید به آن توجه کرد قدر این روحانیون را باید دانست و به دستورات آنها عمل کرد چون اگر روحانیون نبود ما نمی توانستیم انقلاب کنیم و انقلاب خود را به کشورهای دیگر صادر کنیم . ای پدر و مادر عزیزم می دانم که برای من خیلی سختی کشیده اید و من نتوانستم جبران زحمات شما را بکنم خیلی باید ببخشید اگر یک موقعی حرفی زدم که شما ناراحت شدید و مادر مهربانم از تو می خواهم شیری که به من داده اید حلالم کنید و اگر من شهید شدم باید افتخار کنی که توانستی با سختی فراوان فرزندی بزرگ کنید که بتواند در راه اسلام جان فدا کند و شما در موقعی می بایست ناراحت باشید که خدای ناکرده از گروه خرابکاران درآمدم ولی باز هم اشاره می کنم الان می بایست افتخار کنی و ای پدر و مادر شما از طرف دوستان و رفقایم برایم حلالیت بطلبید و دیگر از طرف ملت علی آباد برایم حلالیت بطلبید . یک ماه برایم روزه بگیرید یک ماه برایم نماز بخوانید و میدانم وقتی خبر شهادتم را برای شما آوردند خیلی ناراحت می شوید اما مثل زینب (س) صبر کنید و از طرف خدا برایم طلب آمرزش کنید و هر کس طلب از من دارد به او بپردازید . و ای خواهرم چون تو ازمن کوچکتر بودی و شاید در موقعی باعث ناراحتی شما شدم مرا ببخشید و هر وقت که سر قبرم می آیی بیاد اسیری زینب (س) هم بکنید . در پایان برای من مجلس ختم و عزاداری نگیرید و در پشت سر جنازه من یک قطره اشک نریزید و مرا در کنار قبر آن دو شهید بزرگوار دفنم کنید . دعای همیشگی یادتان نرود .خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .
والسلام
جلال کفاش 20 اسفند ماه 1362
ثبت دیدگاه