شناسه: 349125

وصیت نامه شهید سعید کیوانی فر

بسم رب الشهدا و الصدیقین
« و قاتلوا هم حتی لا تکون فتنه » .
با سلام و درود به آقا امام زمان (عج) و نائب برحقش امام امت و امت امام . 
وصیتنامه اینجانب حقیر شما سعید کیوانی فر به خانواده محترم و عزیز و ارجمندم : پدر عزیز سلام پس از عرض سلام امیدوارم که حال شما خوب بوده باشد پدر جان در ابتدا بطور یادآوری به شما عرض میکنم که به فرموده امام جهاد امروز یک تکلیف و یک وظیفه برای مسلمین می باشد . پدر جان من مبارزه و رزم را از شما آموختم و داشتن پدری چون شما همیشه افتخار میکردم و میکنم . امروز اسلام برای پایداری و پیشرفت و پیروزی احتیاج به جهاد و مبارزه دارد . بنابراین هیچگاه ناراحت نباشید و بلکه افتخار کنید همانطوری که برای من مایه افتخار است افتخار کنید به اینکه فرزندی داشتید و در راه خدا دادید و برای اینکه اسلام به هدف نهایی خود برسد و خون شهدا عزیزمان پایمال نشود دیگر برادرانم  را راهی جبهه ها کنید تا اسلحه به زمین افتاده مرا بردارند و راهم را ادمه دهند انشاءالله درآینده نزدیک مسلمین شاهد پیروزیهای بزرگی باشند به امید روزی که نوای اسلام برفراز کاخهای کرملین وسیاه به اصطلاح سفید به اهتزاز در آید فرزند کوچک و حقیر شما سعید . و دیگر نکته ای که من باید در اینجا بعنوان خواهش از شما بخواهم این است که خطاهای گذشته و لغزشها و اشتباهات و نافرمانیهای گذشته ای را که در اثر بی توجهی و کوته فکری مرتکب شده ام ببخشید و مرا عفو کنید . دیگر اینکه از شما خواهش میکنم که مرا در خلدبرین یزد دفن کنید و نه در جای دیگر و اگر برایتان مقدور است به کسی بگویید که سه سال برای من نماز و روزه قضا بخواند که در اثر کوتاهی و سهل انگاری قضا شده است ؟؟؟این مدت ؟؟؟؟ و همیشه شرمنده آن همه محبتها و زحمتها خواهم بود . پدر عزیز من هیچگاه فرزندی نمونه و خوب برای شما نبودم . و در این مدت عمرم نتوانستم وظیفه فرزندی را نسبت به شما ادا کنم و هیچگاه قدر شما را ندانستم و اکنون پشیمانم . پدر جان دم آخر مرا حلال کن و زحمات را بر من ببخشا و نافرمانیها را به بزرگی خودتان ببخشا و از سر تقصیرات من بگذرید و برای شما در پایان موفقیت در امور دنیوی و اخروی را آرزومندم و امیدوارم که همیشه محکم و استوار در راه حق قدم بردارید و انشاءالله موفق و مؤید و منصور باشید . در اینجا من شما را به خداوند بزرگ میسپارم و امیدوارم که شما مرا حلال کنید . فرزند کوچک شما سعید . 
خدمت مادر عزیز و ارجمندم سلام عرض میکنم و شما مادر عزیز و ارجمندم همیشه در یاد من و در فکر من و در اندیشه من هستی و خواهی بود . مادر جان تابحال کدامین فرزند توانسته زحمات مادرش را در قبال خودش توضیح دهد و بنویسد . آیا یک قلم پلاستیکی توانایی آنرا دارد که دنیای معنویت و زجر متحمل شده مادر را طی یک مدت مدید آنهم در وقت کوتاه در مقاله ای مختصر بنویسد البته که نه مادرجان . من مادرجان این تشکر مختصر و کوتاه را از من پذیرا باش و به بزرگی و بزرگواری خودت فرزندت را ببخش بیست سال عمرکردم ولی هیچگاه قدر تو را ندانستم . برایت اشک ریختم دم آخر من از شما میخواهم که مرا حلال کنید و از تقصیرات من درگذرید چه بسا نافرمانیهایی را که نکردم و چه بسا ؟؟؟ نامیدی را که نداشتم ولی مادرجان ؟؟؟؟؟ و از شما بار دیگر خواهش میکنم که شیرت را برمن حلال کنی و گذشته تلخ مرا با گذشت ؟؟؟؟؟؟ مادر عزیزم مسئله مهم اسلام است و باید پایدار بماند برای پایداری آن باید جنگید و درختش را آبیاری کرد مادرم من مسئولیت ووظیفه و تکلیف شرعی خود را تشخیص دادم و ادامه دادم و در عین حال من وظیفه را عمل کردم نه بیشتر . مادر مهربانم من به شما افتخار میکردم و میکنم و انشاء الله خواهم کرد به داشتن مادری چون شما همیشه جای افتخار و شکر باقی است . مادر تو از رفتن من به جبهه ممانعت نکردی بلکه همراهی کردی مرا و به من نیرو و نشاط و امید و روحیه دادی و از این بابت از شما تشکر میکنم فرزندت بیهوده و ناآگاهانه قدم بر نداشت بلکه راهش را و وظیفه اش را شناخت و بدان جامع عمل پوشانیدن به وظیفه بود که در راه الله قدم برداشت و با عشق به بسویش رفت . مادرم اگر من به فیض شهادت ناراحت نباش و افتخارکن و شاد باش و بر مزارم گریه مکن چون من به آرزو رسیدم و اگر خواستی گریه کنی مادر به مظلومیت شهداء کربلا گریه کن . خط سرخ شهادت خط سرخ محمد (ص) و آل علی (ع) هست . مادرم اگر من و دیگر همرزمانم نتوانسته اسلام را به پیروزی برسانیم باید و از تو من بعنوان پسر حقیر تو خواهش میکنم که در راهی کردن فرزند بعدی امتناع نورزی مادرم فرزندانت را راهی کربلاهای دیگر کن مادرم به مادرانی نگاه مکن که فرزندانشان را در آغوش می کشند و از امدن آنها به جبهه خودداری میکنند نگاه مکن و این را بدان اسلام چون درختی برای رشد به جهاد و مبارزه و در نتیجه خون احتیاج دارد . پس هیچگاه از این بابت ناراحت و نگران مباش زیرا آنانکه رفتند کاری حسینی کردند و آنانکه مانند باید زینبی باشند و گرنه یزیدیند . مادرم من در قبال خوبیهای شما کاری نکردم و عملی را مرتکب نشدم اما در حقیقت همیشه شرمنده و شرمنده تر از همیشه امروز هستم پس من بعنوان پسر حقیر و کوچک از شما میخواهم که مانند ؟؟؟؟ مادرم دیگر عرضی ندارم به امید پیروزی اسلام در عرصه گیتی و به امید روزی که شکوفه های بهاری از خون شهدای عزیزو مظلوم از صدر اسلام تاکنون رشد کرده و پیروزی اسلام برکفر را ؟؟؟ مادر عزیز دیگر با اجازه از محضر مبارکتان خداحافظی میکنم و شما را بخداوند بزرگ میسپارم . به امید اینکه آقا امام زمان (عج) هرچه زودتر ظهور کند . خداحافظ و نگهدار شما باشد . پسر کوچک شما سعید . خدمت برادر عزیز و ارجمندم سلام عرض میکنم . برادر عزیز خودت بهتر وکاملتر میدانی که جهاد یک امری مهم در اسلام است و این امر مهم در امروز بفرموده امام لازم است پس برادرجان من از شما خواهش میکنم راهم را ادامه دهید و مرا به بزرگی خودتان عفو کنید برادر عزیز و ارجمندم چون وقت ندارم سعی میکنم که زیاده از حد مزاحمتان نشوم . برادر حمید عزیزم از جانب من سعیده خانم را ببوس و سلام مرا به دختر خاله مهربان برسان و از جانب من از ایشان حلالیت بطلب و بگو مرا عفو کنند . و همچنین به برادرانم مجید و کیوان سلام برسان و از آنها هم هریک جداگانه حلالیت بطلب حمید جان وقت ندارم کاش وقت داشتم و بطور مفصل از شما و مجید و کیوان و دختر خاله عذرخواهی میکردم ولی امیدوارم که مرا می بخشید چون چند ساعت دیگر باید حرکت کنم . حمید جان از جانب من یکبار دیگر از برادرانم حلالیت بطلب و از جانب من عذرخواهی کن برادر عزیز از جانب من به تمام فامیلها از جمله عموها ، دائیها ،خاله ها و پس عموها ، پسر خاله ها و پسر دائیها سلام برسان و از جانب من حلالیت بطلب . حمید جان سلام به تمام فامیل و دوستان و آشنایان برسان و از آنها بخواه که مرا عفو کنند .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه