شناسه: 349434

وصیت نامه شهید سعید فلاح تفتی

بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محّمد رسول الله ( ص) واشهد ان علی
ولی الله.
و به نام او و به یاد او هموکه ما را آفرید و تا بسیحی شدن ما را رشد داد وسلام 
بر پیامبر که دین خونرنگ اسلام را آورد و سلام بر آن رهبر عظیم که ندای 
مظلومانه کمکش بر هر کوی و بام پیچیده و سلام به آیه زیر که از جوانی خام عاشقی جانباز ساخت.
« ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیاً واجعل لنا من لدنک نصیراً الذین امنوا یقتلون فی سبیل الطاغوت فقتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً . 
شما را چه شده است که در راه خدا جنگ نمی کنید و برای نجات مستضعفین از مردان و زنان و کودکانی که میگویند پروردگارا ما را از این سرزمین که اهالی اش ستمگرند رها ساز و از سوی خودت برای ما ولی و یاری کننده ای قرار ده آنان که ایمان آوردند کارزا می کنند در راه خدا و آنان که کافر شدند کارزار می کنند در راه طاغوت پس کارزار کنید با اولیاء شیطان همانا مکر شیطان سست است ». سوره نساء آیات 75 و76  
براستی چیست این شهادت ، شهادت فدا شدن آگاهانه است در راه دین خدا ، چشمانت کور ای منافق ، شهادت انصار الله را مرگ ناآگاهانه میدانی ، چرا این قدر در گوش بسیجیهای بیدار آهنگ شکست میزنی چرا در هر گوشه و کنار دم از گرانی و کمبود میزنی ، مگر یاران پیامبر شکنجه نشدند ، مگر پیامبر مدت سه سال در محاصره اقتصادی نبودند ، کدامیک از امامان ما به مرگ طبیعی مردند ، ما که چشمهایمان را گشودیم و راه خود را انتخاب نمودیم و پایانی از عشق بسوی آن راه پرواز کردیم . انشاء الله که باریتعالی ما را در زمره نیکوکاران و شهداء کربلا قرار بدهد . شما ای دوستان و رفقا به حال من دل نسوزانید چون که من ناکام نبودم زیرا کامی برای من بالاتر از لقاء الله نبود و فکر نکنید که بخاطر اینکه از جهنم خلاصی یابم و به بهشت بروم عازم جبهه شدم و به سوی شهادت شتافتم بلکه می خواهم در کنار خدا باشم تا دیگر مادیات جلوی چشمانم نباشد . روزی یکی از اصحاب نزد حضرت علی (ع)آمد برای ملاقات چون شیر خدا بر اثر ضربت ابن ملجم در خانه بستری بودند ، شخص از حضرت علی (ع)سوال کرد یا علی شما افضل ترید یا پدرتان آدم ؟ حضرت جواب داد زشت است انسان از خود تعریف کند ولی پدرم آدم در بهشت از اینکه گندم بخورد منع شد ولی خورد اما من که علی هستم با اینکه می توانستم بخورم و بر من خوردنش منع نبود به آن خالق یکتا تا حالا که در حال مرگم یک دانه از گندم نخورده ام . و باز شخص پرسید یا علی شما اولی ترید یا موسی ؟ علی (ع) جواب داد حضرت موسی به خدا گفت :خدایا می خواهم زنده شدن مردگان را ببینم ندا آمد یا موسی مگر ایمان نداری جواب داد دارم ولی می خواهم ایمانم محکمتر شود ولی من که علی هستم اگر پوششی که جلوی من و خدا است برداشته شود ذره ای ایمانم بیشتر نمی شود . آری ایمان حضرت علی (ع) به حد اکمل است مگر ما شیعه او نیستیم و مگر سنگ تشیع را به سینه نمی زنیم . کجاست ایمان ، کجاست قناعت چه امیدی از حضرت علی (ع) برای شفاعت دارید چرا امروز که فرزندش ندای کمک می زند نمی شتابید در قرآن آمده : من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعنی چه کسی میتواند شفاعت کند بدون اجازه او . بشتابید تا از قافله سالار شهیدان عقب نمانید . هر چه کردید و اسلام ، امروز درخت اسلام بخون نیاز دارد دوستانم میدانم که دوست خوبی برایتان نبودم و امیدوارم که مرا حلال نمائید و اگر طلبی از من دارید از خانواده ام بگیرید و شما ای پدر و مادر عزیزم اولاً مرا حلال نمائید و از دیگر اقوام و برادران و خواهرم می خواهم برایم طلب حلالیت نمائید و ثانیاً در دوریم صبر نمائید و طوری که گریه نکنید که اجر خود را ضایع نمائید و در لحظات آخر ابتدا از کلیه مربیان خود حلالیت دارم و ثالثاً اینکه حتما و بدون دودلی مرا در گلزار شهدا کنار دیگر شهدا بخاک بسپارید . خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . 

والسلام
سرباز کوچک امام حسین (ع) سعید فلاح تفتی
4/1/1366 و در آستانه اذان مغرب

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه