وصیت نامه شهید احمد امینی
وصیت نامه ی احمد امینی فرزند عباس متولد سال 1342
بسم الله الرحمن الرحیم
« إنَّ اللهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ أنفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتَلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتِلونَ ... »
« توبه آیه ی 110 »
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمّد رسول الله و اشهد انّ علی ولیّ الله
صلوات وسلام بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه و نایب بر حقش امام امت . درود و سلام بر فقیه عالیقدر آیت الله منتظری و روحانیت مبارز ، این پیشتازان مبارزه علیه مستکبرین و جهان خواران .
سلام بر شهدای به خون خفته ی اسلام ، خصوصاً شهدای جنگ تحمیلی .
خدایا تو را شاهد می گیرم که به میدان مبارزه آمدم برای جنگیدن با دشمنان اسلام و پی دادن امتحان الهی در صحنه ی نبرد با دشمنان قوی و از خدا بی خبر که از هیچ جنایتی بر علیه ما دریغ نکرده و از نظر تجهیزات قوی ترین سلاح ها را ابر قدرت های شرق و غرب در اختیارشان گذارده اند .
خدا را سپاس بی کران می گوییم که درِ رحمت جهاد را بر من گشود و ترس را از وجودم بیرون کرد . تا از مرگ نهراسم و از این دنیا فرار کنم و به امید پیوستن به انصار حسین (ع) لحظه شماری می کنم .
راهی را که انتخاب کردم ، راه انبیا است ، راه سالار شهیدان حسین علیه السلام است ، راه دوستان و برادران شهیدم است که گوی سبقت را از من ربودند و بر من پیشی گرفتند .
شکر و سپاس معبود را که این سعادت را نصیبم ساخت تا راه حق را بروم و پاسخ گوی « هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی » حسین (ع) در روز عاشورا باشم ، که این فریاد هم اینک از زبان حسین زمانم ، خمینی عزیز به گوش می رسد که آیا کسی هست دین حسین (ع) را یاری کند .
امروز اسلام احتیاج به خون دارد و این بدن را که خداوند به ما عطا کرده ، چه بهتر که در راه او فدایش سازیم ؛ زیرا دنیا زودگذر است ، چه بهتر که فرزندان آخرت باشیم .
« إن کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَم یَستَقِم إلّا بِقَتلی فَیا سُیوفَ خُذینی »
اگر دین اسلام جز به کشته شدن ما در جهان حاکم نمی گردد ، پس ای بمب ها و ای موشک ها و گلوله ها ما را نقش زمین سازید که اسلام با ارزش تر از خون همه ی ما جوانان است . یک قطره خون امام حسین علیه السلام که در راه اسلام ریخته شده ، با ارزش تر از خون میلیون ها نفر از ماست . ای دنیا آگاه باشید که در راه آرمان خمینی قهرمان پیراهن جنگ و سختی ها و مشقّات و دردها و شهادت عزیزان هم سنگر و سرانجام کفن شهادت پوشیدم . همان طوری که علی علیه السلام می فرماید :
« خود را در دریای مشکلات و حوادث فرو برید . دنیا دنیای عمیق و ژرفی است و مردم شناوران در این دنیا هستند . اگر می خواهید غرق نشوید باید تقوا ، تقوای الهی کِشتی تو باشد . »
بزرگ ترین لیاقتی که در این مدت زندگی ام نصیبم شد ، این است که پس از اولین بار آمدن به جبهه و دیدن قدرت خدا تصمیم گرفتم که تا پایان جنگ در جبهه بمانم و اجر خود را از خدا که همان رسیدن به فوز عظیم شهادت است بگیرم .
اگر همه در شهرها بمانند ، پس چه کسی باید جلوی این ظلم را بگیرد ، چه کسی جلوی این تجاوز را بگیرد و امروز به گفته ی امام مسئله ی اصلی جنگ است و تصمیم دشمنان ما ، شکست اسلام است . این ها از قدرت اسلام می ترسند . از صدور اسلام به ممالک دیگر می ترسند ، باید با آن ها حسین (ع) وار جنگید و هیچ هراسی به خود راه نداد که دست قدرتمند خداوند بالای سر ماست .
باید به خدا توکل کرد تا بتوانیم از امتحان الهی پیروز بیرون بیاییم ، که او در سخت ترین مواقع انسان را امتحان می نماید که قرآن می فرماید :
« أحَسِبَ النّاسَ أن یُترَکوا أن یَقولوا آمَنّا وَ هُم لا یُفتَنون َ »
« آیا مردم چنین پنداشتند که به صِرف این که گفتند ما ایمان به خدا آورده ایم رهاشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانش نکنند ، هرگز چنین نیست . »
ادعا کردن با زبان کار آسانی است ، مهم این است که در صحنه ی نبرد و عمل بتوانیم این ادعا را عملی سازیم .
خدایا تو را شکر می کنم که تا کنون در جبهه ، در این امتحان پیروزم ساختی ، در شهادت بهترین برادران و هم رزمانم ، در فراق دوستان مفقودم ، در به خدا پیوستن برادر شهیدم که از من سبقت گرفت . هر لحظه ایثارگری و شهامتشان در نظرم مجسّم می شود و در آرزوی وصالشان می سوزم و می سازم .
و اما شما ای امت بیدار و شهید پرور ، خدای ناکرده یک وقت در شما تزلزلی به وجود نیـایـد ، کـه چـرا ایـن قدر شهید و مفقود می دهیم . ما باید به ظالمین بگوییم تا اسلام احتیاج به خون دارد ، مـی دهیـم و لحظـه ای زیر بار ذلّت نمی رویم .
ای جوانان عزیز ، اسلام را یاری کنید ، از جنگ فرار نکنید و از دشمن نهراسید و قوی دل بر او بتازید . ای امت رزمنده ، افتخار کنید که چنین رهبری دارید و همیشه پشتیبان ولایت فقیه که همان ولایت رسول خدا (ص) و ائمه (ع) است باشید تا به شما آسیب وارد نشود .
روحانیت را که یکی از پایه های محکم واستوار انقلاب و اسلام است و هدایتگر شمـا از تـاریـکی بـه نـور می باشد را تقویت نمایید .
برادران عزیز که در پشت جبهه هایید ، خدا را شکر کنید که این نعمت الهی بر ما وارد شده است که بتوانیم خود را از هر لحاظ بسازیم و جبران گناهان گذشته را بکنیم . به جبهه بشتابید که سالیانی دیگر پشیمانی سودی ندارد .
از تمامی برادران و خواهرانی که من را می شناسند ، می خواهم مرا عفو کنند و این حقیر را حلال نمایند . پروردگارا ! حق را به ما بنمایان ، همان طور که بین نوح و یارانش حق را نمایان ساختی . راه را بر ما بگشای ، همان گونه که بر اولیائت گشودی .
و اما چند جمله ای با خانواده ی خود :
درود و صلوات خداوند بر شما باد که صبر کردید و صابرانه گفتیـد مـا همـه از خـداییم و بـه سـوی او بـاز می گردیم و این صریح آیه ی قرآن کریم است که :
« الَّذینَ إذا أصابَتهُم مُصیبَةً قالوا إنّا لِلّهِ وَ إنا إلَیهِ راجِعونَ * اُولئِکَ عَلَیهِم ... »
و همین شماها انشاءالله از هدایت یافتگانید .
شما پدر و مادر عزیزم که هم چون ابراهیم یک بار دیگر از امتحان الهی بیرون آمدید و مادر و خواهر مهربانم که در شهادت برادرم حسین زینب وار مقاومت نمودید ؛ سعی کنید در شهادت مـن نیـز صبـر را پیشـه ی خود سازید . پدر و مادر و خواهر و برادرانم ، هر گاه خبر شهادت مرا به شما دادند ، خدا را شکر کنید و هر گاه به یاد من افتادید ، لحظه ای صحنه ی کربلا و مظلومیت حسین (ع) و علی اصغر و یاران اباعبدالله (ع) را در نظر آورید و با رفتن من از میان شما سایر برادرانم را آماده به سوی جبهه روانه سازید تا اسلحه ام بر زمین نماند . پدر بزرگوارم امیدوارم مرا ببخشید و عفو نمایید تا مقدمه ی عفو خداوند گردد .
و اما تو ای مادر فداکارم ، که سالین دراز برای فرزند حقیرت رنج ها کشیدی ، مصیبت ها تحمل نمودی ، که می دانم در فراقم قرار نداری ، در سختی ها زینب کبری (س) را در ذهنت بیاور . ای مادر دلسوزم که پس از شهادتم همی باشی داغدار ، سلامم بر تو باد . می دانم که از جبهه آمدنم ناراحت نیستی .
مادر جان ، من از علی اکبر عزیزتر نیستم و اینک می دانم که یک موی علی اکبر امـام حسیـن (ع) را بـه هـمه ی وجود من و فرزندان دیگرت عوض نمی کنی ، پس مرا ببخش و خشنود باش که نسیمی از دردهای زینب کبری (س) بر تو وزد و حرف همیشگی ات که می گفتی قربان دردهای دلت زینب ، برایت معنی شد . انشاءالله نزد زهرای اطهر (س) روسفید باشی . و شما ای برادران ، با پرورش دادن فرزندان خود آنان را برای یاری حسین (ع) بفرستید .
و تو ای خواهرم ، مسئولیت سنگینی بر دوش داری . رسالتی زینب وار که باید پیام رسان باشید . و تو ای برادرم محمود ، امیدوارم که همین طور در راه ولایت و حق ، محکم و استوار باشی . خداونـد شمـا را محکـم تر و استوار تر سازد . انشاءالله مرا حلال کنید ، من برای شما یک برادر واقعی نبودم .
در پایان از همه ی اقوام و آشنایان می خواهم که مرا حلال کنند و خدا را شکر کنید و صبر پیشه کنید که :
« إنّ اللهَ مَعَ الصابِرین »
« رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إن نَسینا أو أخطَأنا رَبَّنا وَ لا تَحمِل عَلَینا إصراً کَما حَمَلتَهُ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه وَ اعفُ عَنا وَ اغفِرلَنا وَ ارحَمنا أنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَی القَومِ الکافِرین »
در ضمن نماز بر پیکرم توسط حاج آقا حجت الاسلام شیخ محمد هاشمیان خوانده شود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگهدار .
حاج احمد امینی
ثبت دیدگاه