وصیت نامه شهید سیدمجتبی علمدار
شهادت می دهم و پسندیده ام خدا را به پروردگاری و اسلام را برای دینداری و محمد (ص) را به پیغمبری و علی (ع) را به امامت و حسن (ع) و حسین (ع) و علی (ع) و محمد (ع) و موسی (ع) و علی (ع) و محمد (ع) و علی (ع) و حسن (ع) و قائم آل محمد مهدی موعود (عج) را امام و پیشوایان برحق و رهبران اسلام بعد از پیغمبر (ص)، از دشمنانشان بیزارم و دوستانشان را دوست دارم. اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چرا که اولین چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است. پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سروقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز را طلب کنید. به همه شما وصیت می کنم همه شمائی که این صفحه را می خوانید، قرآن را بیشتر بخواند، بیشتر بشناسید، بیشتر عشق بورزید، بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید، بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید، سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان، بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای غربت فرزند فاطمه (س) «مقام معظم رهبری» را که همان ناله غریبانه فاطمه (س) خواهد بود به گوش برسد، همانطوری که زمان امام خمینی (ره) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر، و آماده ایثار از جان و مال و زندگی جهت هر چه بارورتر شدن درخت تنومند اسلام ناب که 1400 سال پیش به دست توانای خاتم پیغمبران محمد بن عبدالله (ص) کاشته شد و با خون فاطمه (س) بین درب و دیوار و عرق خون آلوده پیشانی حیدر، جگرپاره امام حسن (ع) در میان تشت، بدن پاره پاره و رگ بریده حلقوم ابی عبدالله (ع) و خونهای جاری شده از ابدان شهدای کربلا و کربلای ایران آبیاری شد، باشند. نگذارید که آن واقعه تکرار شود!! حتماً می پرسید کدام واقعه؟ همان واقعه ای که بی بی فاطمه زهرا (س) نیمۀ دل شب دست به دعا بردارد که: «اللهم عجل وفاتی»، همان واقعه ای که علی (ع) از تنهایی با چاه درد دل کند، همان واقعه ای که امام حسن مجتبی (ع) را سنگ بزنند و آنقدر مظلوم و غریبش کنند که بعد از مرگش جنازه اش را تیرباران کنند، همان واقعه ای که امام حسین (ع) فریاد بزند «هل من ناصر ینصرنی» فقط پیکرهای بی سر شهدا تکان بخورند، همان واقعه ای که امام صادق (ع) بفرمایند: به تعداد انگشتان یک دست یار و یاور واقعی ندارم، همان واقعه ای که ... و نهایتاً همان واقعه ای که امام خمینی (ره) بگویند: من جام زهر نوشیدم و ناله غریبانه «اللهم عجل وفاتی» او فاطمه (س) را به گریه آورد!! شیعه ها، مسلمونا، حزب اللهی ها، بسیجی ها و ... نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود. بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد، باشند. چون دشمنا ن اسلام کمر همت بسته اند تا ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید، متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند. وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنند و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را به روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا (س) و جد غریبم امام حسین (ع) را بخواند. به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است و از مستمعین گرامی می خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می گویم: «من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا (ع) تا می توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر برایم بخوانید، و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه می برید، تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه (س) را صدا بزنید.» کی واهمه دارد زمکافات قیامت آن کس که بود در صف محشر به پناهت الحقیر سید مجتبی علمدار
ثبت دیدگاه