شناسه: 351704

وصیت نامه شهید محسن دهقان پورفراشاه

پس از حمد وثنای الهی و اقرار به ذات اقدس او و اولیای اوکه اولین آنها علی مرتضی(ع) وآخرین آنها مهدی موعود (عج) و نایب بر حقش خمینی روح خداست . چند کلامی وصیت می کنم . ای انسانهای آزاده دنیا امروز روز امتحان است امروز ندای هل من ناصرینصرنی امام حسین (ع) است که زبان امام امت خمینی بت شکن برخاسته . آیا میشود جواب فرزند پیامبر را نداد و الله نه و من (شهادت) مرگ پر افتخار را بهتر از زندگی لذت بار میدانم و در جواب حسین زمانمان میگویم لبیک یا خمینی . لیکن از شما میخواهم که امام را تنها نگذارید که احیای مجدد اسلام را مدیون او هستیم وگفته هایش مو به مو اجرا کنیم . امام به قدری برایم عزیز است و در قلب کوچکم جای گرفته که حاضرم بارها کشته شوم و دوباره زنده گردم ولی قلب رئوفش حتی یک لحظه آزرده نشود . چند کلامی هم با مردم دارم که هنوز پس از 7 سال نبرد با خصم زبون حتی برای بازدید از جبهه ها پا از خانه خود بیرون نگذاشته اند و هر روز برای این انقلاب نق می زنند در اینجا لازم است گوشه ای از وصیتنامه برادر شهیدم حمید دانشجو را یادآور شوم  او که درآخرین کلام خود می گفت : روی سخنم با آن کسانی است که دم از حسین می زنند ولی هنوز پا به عرصه پیکار مستقیم با دشمن حسین نگذاشته اند اینست که شما را به قطره قطره خون شهدا که بخاطر عشق به حسین و کربلای حسین ریخته شده است و می شود دیگر عزای سرورمان را نگیرید دیگر در عاشورای او سیاه نپوشید منبعد جامه سرخ برگیرید چرا که شما از تاریکی شب استفاده کرده وحسین و یارانش را تنها گذاشته اید و حالا بر سر و سینه خود می زنید . ای اوف بر شما که از هر فرقه ای که هستید فردای قیامت همین من راه شما را می بندم و توضیح می خواهم ای دشمنان اسلام و ای منافقین کوردل و بدسیرت بدانید اگر مرا شهید کرده و بدنم را قطعه قطعه و بسوزانید و خاکستر مرا بر باد دهید باد را مامور می کنم که پیامم مبارزه علیه ظلم و بیداد است به تشنگان حقیقت برساند . پدر ومادرم یکی از پایه های ایمان صبر است پس نکند در مقابل شهادت من بی تابی بکنید چون راضی ندارم در شهادت این حقیر هرگز اشکی در جلوی دشمنان بخصوص منافقین ریخته شود واز شما خواهش می کنم که خوشحال باشید . پدر درود خدا برتو که چون ابراهیم فرزند خود را بفرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی بدان وآگاه باش که اسماعیلت هرگز از فرمان خداوند سر باز نمی زند و مرگ در راه خدا را جز سعادت و زندگی را جز جهاد در راه عقیده درست نمیداند پدر جان بدان که پسر شما رهی رفت که امام حسین (ع) و یارانش آن را پیمود پس از شما میخواهم که قدر این نایب امام مهدی را بدانید که اطاعت از او واجب وشرعی است . مادرم هیچگاه نمی توانم قدردان آن همه زحمات و رنجهای باشم که شب و روز برای تربیت اسلامی من کشیدی پس از تو میخواهم که مر اببخشی وشیر پاکت را حلال کنی .ای مادرم و ای خواهرم اگر جنازه من را متلاشی دیدید ناراحت نشوید و مانند حضرت زینب (س) صبر کنید و به یاد بدن صد پاره امام حسین (ع) گریه کنید . و تو ای تنها برادرم از تو می خواهم ادامه دهنده راهم باشی و اسلحه خونین من را از زمین برداری و انتقام خون شهیدان را از این بعثی های کافر بگیری . وای تو خدای مهربا ن چند کلامی با تو صحبت دارم می خواهم به تو بگویم نمی خواهم تنها به خاطر بهشت ونعمتهای آن شهید شوم این را بدان اگر می خواهی مرا در جهنم بسوزان ولی من می خواهم شهید شوم تادین تو اسلام پایدار بماند می خواهم شهید شوم تا انسانهایی ازخواب غفلت بیدار شوند و راه شهدا را ادامه دهند . درپایان عاجزانه از شما درخواست میکنم که دعای امام را فراموش نکنید . خدایا خدایا تو را بجان مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه