وصیت نامه شهید محمدصادق دهقان پورفراشاهی
با درود و سلام به محضر آقا امام زمان و بر نایب برحقش امام خمینی پیر بت شکن جماران و باسلام به تمامی آنهایی که با نثار خون خویش فاتحی بر راه پر رنج و مشقت کربلا شدند و با نثار هرقطره خون خویش ما را به کربلای حسینی نزدیک و نزدیکتر ساختند و با سلام و درود به آنهایی که جسد مقدسشان در این راه همچون دخت نبی اکرم (ص) مفقود و ناپدید شد و با سلام به آنهایی که زینب وار طعم تلخ شهادت را چشیدند و همانند امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) بر آن صبر نموده و می نمایند. و با سلام و درود به آنهایی که حسین وار از جان و مال دنیا و خانواده شان گذشتند و به یاری دین خدا شتافتند . و مصداق این آیه شریفه فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما شدند و با سلام به شما پدر و مادر عزیزم که سالهای سال زحمت کشیدید ، فرزندی بزرگ کردید و آنرا تحویل اسلام دادید و دین خود را نسبت به اسلام و انقلاب ادا نمودید. انشاءالله در برابر حضرت فاطمه (س) و فرزند عزیزش حضرت امام حسین (ع) سربلندو روسفید خواهید بود ومفتخر به اینکه در راه آزادی خرمشهر سهمی داشته اید با سلام به شما امت شهید پرور مخصوصاً شما مردم شهید پرور و متعهد اسلامیه از شما می خواهم که همان طور که تا به حال در تمامی صحنه های انقلاب و نبرد حضور داشته اید حضور دائمی خود را ادامه دهید و همیشه گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید و هرچه گفت عمل کنید شاید در این موقع جنگ در بعضی از مسائل نارسائیهایی باشد و کمبودهایی وجود داشته باشد که شما باید با صبر خود در برابر این مشکلات امتحان خود را پس دهید که یاران واقعی امام را در این لحظه میتوان شناخت و اما شماها که هر سال در حسینیه ها و مساجد محل برای حسین به سر و سینه می زنید ولی برای آزادی کربلایش را یاری نمی کنید بدانید که حسین(ع) نیازی به سر و سینه زدن من و تو ندارد و حسین(ع) الان یاور میخواهد یار و دوستدار حسین (ع) بود الان همان حضور در جبهه های نبرد است و امیدوارم روزی نشود که شما هم مانند کسانی که حسین (ع) را در واقعه کربلا یاری نکردند و بعد پشیمان شده و حسرت خوردند مانند آنها دست ندامت به زانو بزنید و بگویید ای کاش ما هم به جبهه رفته بودیم و به یاریش شتافته بودیم . و شما همشاگردیها و رفقای عزیزم بدانید من امتحانم را در دانشگاه امام حسین(ع) دادم و قبول شدم و شما ها هم باید امتحانتان را بدهید بدانید که شهادت مردن نیست بلکه رسیدن به لقاءالله و ملاقات با مولا امام حسین (ع) و آغاز زندگی و حیات جاوید در جوار و همسایگی حضرت محمد(ص) و امامان معصوم(ع) است .پدر و مادر عزیزم خود می دانم که نتوانسته ام حق زحمات فراوان شما را بجا آورم و از شما معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید . مادر عزیزم نمی گویم که برایم گریه نکنی ولی وقتی خواستی برایم گریه کنی اول برای مولایم امام حسین( ع)و اهل بیت او گریه کن که آنها بر من مقدمند و شما ای خواهران عزیزم امیدوارم که مرا ببخشید و مرا حلال کنید و از شما می خواهم که حضرت زینب (س) را سرمشق خود قرار دهید و تکلیف خود را از او بیاموزید . و از تو برادرم عباس می خواهم که مرا حلال کنی و سنگر مدرسه ات را محکم نگهداری عباس جان مبادا بگذاری اسلحه ام بر زمین بماند و خدای ناکرده امام امت بی یار و یاور بماند .در پایان از همگی شما حلالیت می طلبم اگر چنانچه از شما کسی از من طلبی داشت خواهش میکنم آنرا از خانواده ام بگیرد و اگر خواستید آنرا هم ببخشید .دعای امام را هرگز فراموش نفرمائید .
ثبت دیدگاه