شناسه: 351864

وصیت نامه شهید عباس دهقان طزرجانی

با دورد به رهبرکبیر انقلاب امام خمینی و سلام به شما پدر و مادر با ایمان و قرآن شناس. پدر گرامی من که در این راه پر افتخار و پر شهادت رفتم و میروم همچون خود را آگاه کن و خود را استوار کن تا بتوانی جلو دشمنان صبرکنی . مادر عزیزم پیام من این است که آن اشک چشم بر زمین میریزی هم چون خود را مانند ام لیلا مادر علی اکبر بساز که جلو چشم مادر شهیدان فاطمه زهرا (س) روسفید باشی مادر جان من که مانند یک سرباز دیوانه دراین راه را انتخاب کردم و رفتم ولی ندیدم جای یک ثروتمند . ناله من آنجاست که از دست مردم نمی توانستم در طزرجان بمانم ولی موقعیکه خونم برزمین میریزد مانند آن خانم و همسر شهید کلاهدوز با روحیه بسیار قوی با منافقین سخنهای صحیحتر بنده به مردم بگو تا بدانند دیوانه کجا میرود من یک خاری بودم جلو پای مردم مستکبر و من رفتم و میروم اگر توانستی صحبت کنی به همان پاسگاه ژاندارمری مهریز بگو اگر نیاید و سربازان پولدار و ثروتمند را اعزام به سربازی کند ، خون تمام سربازان سال 1358 و سال 1359 و سال1360 و سربازان منقضی55 و 56 پایمال کرده است و به اسلام و قرآن خیانت کرده . من ندیدم یکی سرمایه دار در لباس سربازی هرکس دیدم مانند خودم پابرهنه بود و یک طبقه مستضعف و شما باید با کمال پرافتخار و با استقامت راه شهدا صحرای کربلا را ادامه بدهید . سلام من به پسر عمویم علی اکبر برسانید و بگوئید افتخار کندکه در این دور زمانه بالشگرکافرمی جنگیم وانشاءالله که پیروز می شویم و یک مشت محکمی به دهن صدام وصدامیان خواهیم زد.شماعزیزان به فرزندانتان درس قرآن یاد بدهید و بفرستید با همکاری سپاه پاسداران خدمت کنند من خیلی دلم می خواست در طزرجان آموزش نظامی به فرزندان اسلام بدهم ولی طزرجانیها نگذاشتن و شما سعی کنید تا بخوانید و راه صراط المستقیم را به فرزندانتان بیاموزید . پیام من به مردم این است بدنبال بنی صدرها و مصدق ها و بازرگانها نروید که اینها مایه شکست شما هستند . بدنبال خامنه ای ها ، رفسنجانی ها ، مهدوی کنی ها ، صدوقی ها ، خمینی ها بروید که اینها طبیب شما هستند اینها مایه پیروزی ما هستند انشاءالله پیروز میشویم و پیروز هستیم بامید پیروزی . پدرجان 28 عدد روزه سال1360 را خداوند از من می خواهد خواهشی که دارم ادا کنید و سالهای گذشته هم تمام روزه هایم نگرفتم تقریبا80 روزه میشود و شما که مریض هستی نمیتوانی ادا کنی به برادران بزرگم بگوئید نفری چند روزه بگیرند تا از گردن من رفع شود و مبلغ هزار تومان قرض دارم و شما آن را بپردازید مبادا پدرجان غم به خود بیاورید . استغفرالله ربی واتوب الیک . من درزندگی نتوانستم قدم مفیدی بردارم ولی بعد ازمن امیدوارم که شماها با زندگی سادئی زندگی عدل الهی انجام دهید.قبر من را پهلوی قبرآقای بزرگوارم سید مهدی میرحاجی بکنید و آنجا بخاکم بسپارید .

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه