وصیت نامه شهید محمود دشتکیان نصرآباد
پدر و مادر عزیزم ، سلام . پس از حمد و ثنای خداوند که راه حسین (ع) و زندگی حسین گونه را به من و راه زینب و زینب گونه شدن را به شما آموخت . سلامتی شما را از درگاه او خواستارم . اگر از حال من بخواهید هم اکنون سالم و سلامت و چون شیری زنجیر گسیخته آماده جهاد در راه خدایم . پس از سالها و ماهها سرانجام روزی که در انتظارش بیقراری میکردم رسید و لحظات شیرین عمرم که با جهاد و شهادت در راه او همراست نزدیک و نزدیکتر میشود و همراه با نزدیک شدن آن من نیز حس میکنم که بیشتر به آفریدگارم نزدیک میشوم این بالاترین آرزویم در دنیا بود که هم وظیفه ام را در دنیا اجرا کرده ام و هم سعادتم را در دنیای دیگر تأمین کرده ام . هم راه حسین (ع) را تداوم بخشیدم و هم حسین زمان خمینی را یاری کردم .هم قطره ای به سیل تلاطم برخون شهیدان افزودم و هم اندکی آزادی ضعفیان را نزدیکتر کردم . مدتها بود در تب عشق به شهادت می سوختم و در این رویا ساعتها تفکر و تعمق می کردم همیشه از خدا می خواستم که توفیق جهاد و شهادت را به من بدهد و سرانجام رسیدن به آرزویم انشاء الله نزدیک است . به یاری خدا میروم تا پس از سالها انتظار به معبودم بپیوندم می روم تا با قلع و قمع کردن دشمنان اگر سعادت داشته باشم به دیدار خدایم بشتابم .بالاترین آرزویم این است که شما همیشه برادرانم را تشویق کنید تا پس از شهادت من نگذارند سلاحم بر زمین ماند برادران عزیزم صمد و کاظم و جمال و علی آرزو داشتم که زنده می بودم تا همه با هم به سوی قدس عزیز روانه می شدیم اما آرزوی بالاترم شهادت بود که به آن رسیدم و امیدوارم که شما قدس را با آتش سلاحهای خود آزاد گردانید و مرا به آرزوی دیگرم برسانید . بعداز شهادت من امیدوارم که قطرات خونم باعث شود که شما جان برکف راهم را ادامه دهید تا آزادی کربلا ، آزادی قدس و آزادی تمام مستضعفان جهان از سلطه جهانخواران و فرعونیان . خواهرانم فاطمه و ثریا و صدیقه از شما میخواهم که شما طوفنده و خروشنده چون زینب (س) که تداوم بخش انقلاب کربلا بود و همواره ادامه دهنده راه حسین (ع) ، شما نیز چنین باشید و راهم را که راه حسین (ع) است ادامه دهید و همواره خاری باشید در چشم دشمن . به کلیه اقوام و خویشانم ، اگرچه لایق نیستم نصیحت میکنم که دنبال خدا و راه خدا و خط امام باشند که او سعادت شما و ملت ایران و همه افراد جهان را میخواهد . پدر و مادر عزیزم ، مقداری پول که دارم صد تومان آن را وقتی مدرسه ها باز شد به معلم پرورشی هنرستان بدهید و بگوئید راجع به عکسهای مراسم 13 آبان سال گذشته به کسانی بدهد که قرار بود برایشان عکس مجدد چاپ کنم . بقیه پولم را که حدود 12 هزار تومان میشود 5000 تومان آنرا صرف عروسی خواهرم ثریا کنید و بقیه را هم به حساب دولت جمهوری اسلامی ایران بریزید حتماً یا به تهران ببرید و به هاشمی رفسنجانی بدهید و بگوئید هرکارش که می دانند بکنند در راه کمک به دولت انقلاب در مورد موتورسیکلت من هم هر تصمیمی که میخواهید بگیرید شماها پدر و مادر عزیزم ، مقداری کتاب مفید و خوب هم در اتاق یزدم دارم آنها را هر کدامش که ثریا و جمال و علی میخواهند به آنها بدهید و بقیه را به کتابخانه نصرآباد هدیه کنید . قرآنم را به خواهرم ثریا و نهج البلاغه ام را به برادرم جمال هدیه میکنم امیدوارم که با خواندن آنها راه مولایم علی (ع) را بیاموزد انشاءالله . و اما پدر و مادر عزیزم بالاترین آرزویم این است که در شهادت من گریه نکنید و اشک نریزید و هنگام بخاک سپردنم چشمانم را باز بگذارید تا دشمن بداند که من به راهی با بینش صحیح رفتم و کورکورانه از کسی تقلید نکردم . دستهایم را باز بگذارید که دشمنان بدانند من به طمع چیزی در دنیا مبارزه نکردم . اگر جنگیدم و شهید شدم خدایا تو خود میدانی که فقط چون عاشق تو بودم و برای رسیدن به تو که عاشقانه جام شیرین شهادت را به سرکشیدم و دشمن بداند که ما با شهادت نابود نمیشویم بلکه ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند . و اما شما پدر و مادر عزیزم ناراحت نباشید که فرزندتان شهید شده و کمی فکر کنید که آیا من عزیزتر از علی اکبر فرزند امام حسین (ع) بودم.مادرم اشک نریز و صبر کن که ان الله مع الصابرین خدا با صبر کنندگان است . و شما پدر مهربانم چون مردان صدر اسلام افتخار کنید که با مادرم توانسته اید مرا چنین بزرگ کرده و تربیت کنید که رهرو حسین (ع) بزرگ آموزگار شهادت باشم . خواهران و برادران و اقوام من هیچکدام شما ناراحت نباشید که انا لله و انا الیه راجعون ما از خدائیم و بسوی او باز میگردیم . کمی بیندیشید آنجا که علی (ع) می گوید : ای تشنگان که بدنبال آب زلال می گردید تا سیراب شوید باز مگردید . قسم به آن کس که جان پسر ابیطالب مقهور اراده اوست هزار مرتبه در میدان پیکار به خاک و خون غلطیدن از مردنی که بر روی بستر صورت گیرد و ویژه پیر زنان باشد گواراتر و شیرینتر است . پس پدر و مادر عزیزم من امانتی بودم الهی که خدایم مرا به شما داده بود و اکنون هم خواسته از شما امانتش را پس بگیرد . شما امانت داری بسیار خوب بودید پس حالا نگران نباشید که من باید به صاحب اصلیم پس داده شوم . امید آنکه خونم بتواند آزادی خلقهای مستضعف جهان را نزدیکتر کند . پدر و مادر عزیزم هزار تومان دیگر بابت کار کردم طلب محمد رعیتی دارم آنرا هم بگیرید و برایم نماز و روزه قضا بشوید ( بدهید به کسی که بشود ) . در خاتمه تقاضای دیگری که دارم این است که حتماً برادرانم راهم را ادامه دهند که من در دنیای دیگر از اینکه آنها امام را یاری نمی کنند ناراحت نباشم و خوشحال باشم که امام تنها نیست . اقوام عزیزم مخصوصاً دائی جان یادتان نرود که هر شب دو رکعت نماز برای سلامتی امام بخوانید . دو رکعت هم برای ظهور امام زمان (عج) خاله هایم را یک به یک سلام برسانید و از همه التماس دعا دارم خدا همه ما را بیامرزد . آمین . سلام به پیشگاه رهبر انقلاب که چنین مبارزه ای را به ما آموخت و شرف و عطوفت به ما عطا فرمود . سلام بر حسین شهید سرور مجاهدان اسلام . سلام بر پیروان خط امام . روی امام ، پدر و مادرم و همه اقوام و ملت ایران و مردم مستضعف جهان را می بوسم . ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و نصرنا علی القوم الکافرین . تا میتوانیددر راه خدا بکوشید که به قول شهید مظلوم بهشتی ، بهشت را به بها دهند نه به بهانه . پدر و مادر عزیزم از شما میخواهم که وصیتم را نکته به نکته عمل کنید . اگر خواستید وصیتنامه مرا جایی بخوانید یا تکثیر کنید مطالب خصوصی و خانوادگی آنرا حذف نمائید .
ثبت دیدگاه